امّا از آنجا که بار معنايي واژگان، پس از ورود به حوزهي دين، توسعه مييابد، بد نيست معناي روايي صبر، جهت تکميل بررسي مورد تأمّل قرار گيرد. در روايت است که رسول خدا(، حقيقت صبر را از جبرئيل( پرسيد. ايشان، در پاسخ گفت:
اينکه در سختي صبر کني، همچنان که در خوشي صبر ميکني؛ در تنگدستي صبر کني، همچنان که در توانگري صبر ميکني؛ و در بلا و گرفتاري صبرکني، همچنان که در زمان سلامت و عافيت، صبر ميکني. انسان صبور، از بلايي که به او ميرسد، نزد مخلوق، زبان به شِکوه نميگشايد (معاني الأخبار: ص 261 ح1).
در روايتي از امام حضرت علي( نقل شده که فرمود:
الصَّبرُ أن يحتَمِلَ الرجُلُ ما ينُوبُهُ و يکظِمَ ما يغضِبُهُ.
صبر، آن است که مرد، گرفتاري و مصيبتي را که به او ميرسد، تحمّل کند و خشم خود را فرو خورد (غررالحکم و دررالکلم: ح6231).
پس در نگاه متعالي اسلام که به پرورش روحي ـ معنوي و تکامل انسان ميانديشد، معناي دقيقتر و ظريفتري از صبر مدّ نظر است که با توجّه به دو روايت ياد شده، با محور واقع شدن معناي لغوي، ميتوان آن را چنين بر شمرد: صبر، يعني خويشتنداري در مواجهه با پيشامدها و حوادث، بيآنکه آدمي، اظهار شِکوه و گلايه نمايد و يا در رفتار و گفتار، آن را عيان کند.
کارکرد صبر در مواجهه با مشکلات
با توجّه به مباحث گذشته، به نظر ميرسد که کارکردِ صبر در مواجهه با مشکلات، عمدتاً به دو مورد باز ميگردد:
اوّل اينکه صبر، جايي براي حضور جزع ـ يعني عاملي که سختي مصيبت را دو برابر ميکند ـ، باقي نميگذارد. بدين طريق، حضور صبر، ضمن اينکه در اوّلين مرحله، تلخي و سختي مصيبت را به نصف کاهش مي دهد، موجب مصونيت از تبعات ناگوار جزع و بيتابي خواهد بود.
دوم اينکه چون بخش قابل توجّهي از سختي مصيبتها، فشار روحي ناشي از آنهاست و در حقيقت، همان فشار روحي ـ رواني است که خاطر انسان را بيشتر مخدوش ميکند و روح او را آزردهتر مينمايد، صبرِ با بينش و بصيرت -که خود حاصلِ توجّه به واقعيات موجود در عالم است ـ، موجب کاهش فشار رواني ناشي از گرفتاريها ميشود. در اين مجال، به برخي از اين واقعيتها در زير اشاره ميشود. شايان ذکر است که بيان آنها، در حقيقت، پاسخي است به سؤال اساسي اين پژوهش که: چرا دين، صبر را نسخه مقابله با ناملايمات زندگي مطرح نموده است؟
1. ناخوشايندها، بيحکمت نيستند.
لازمه ورود به چنين بحثي، اين است که انسان، باور داشته باشد انجام دادن عمل بيهوده و بدون حکمت، از ذات حکيم، تدبيرگر و آفريننده جهان، ممکن نيست: