آدم شکيبا، سرانجام کامياب ميشود، هر چند بعد از زماني دراز باشد (نهج البلاغة: حکمت153).
همانطور که مضمون روايات کاملاً گوياست، فرجام صبر، کاميابي و عاقبتِ خوش است. در متون ديني، اين مطلب به گونهاي مورد توجّه قرار گرفته است که ميتوان به سبب تأييد آيات قرآن، آن را به عنوان يکي از سنّتهاي الهي برشمرد. اين، وعده پروردگار عالميان است که:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (انشراح: آيه۵و۶) ؛ پس [بدان که] با دشواري آساني است. آري! با دشواري، آساني است.(
يچزهايي که بارها و بارها در تنگناهاي زندگي، طعم آن را چشيدهايم، همه از آن جناب است و در روايت است که:
عِنْدَ تَضايقِ حِلَقِ الْبَلاءِ يکُونُ الرَّخاءُ.
به هنگام تنگ شدن حلقههاي بلا، آسايش، فرا ميرسد (نهج البلاغة: حکمت 536).
کسي که پرتويي از آموزههاي قرآن و اهل بيت( جهانبينياش را روشني بخشيده باشدو با نگاهي واقعبينانه، منصفانه و برخاسته از رابطه ربّ و مربوب به زندگي خويش بنگرد، خواهد ديد در محضر خدايي است که در عين بينيازي، بنده خود را مورد لطف و عنايت خويش، قرار داده است:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي تَحَبَّبَ إلَي وَ هُوَ غَنِي عَنِّي.
ستايش خدايي را که بر من محبّت نمود، حال آن که نسبت به من، کاملاً بينياز است (مصباح المتهجّد: ص582).
سادهتر، اين که خود را در براي خداي عزَّوجَلَّ ذيحق نميبيند، داشتهها را در مقابل نداشتههايش قرار ميدهد، زندگي خود را مختوم به اين دنيا و زندگي چند روزه آن نمي داند، تا در مقابل کاستيها و تلخيها ـ که بسيار کمتر از خوشيهاست ـ، زبان به اعتراض گشوده، خود را مورد ظلم و بيمهري خداي خود فرض کند. از اينها مهمتر، ميپذيرد که بسياري از مشکلات او، نه از ظلم خدا و روزگار، بلکه حاصل نافرمانيها و اشتباهکاريهاي خود اوست.
کسي که جهانبينياش رنگ الهي دارد، موانع و مشکلات زندگي را نه تنها مثل ديگر مکاتب بشري، نقطه پايان زندگي نميداند، که آنها را در حوزه رابطهي عبد و معبود، تفسير ميکند. لذا آن جا که راه رهايياي نميبيند، رو به سوي مبدأ هستي و کارگشاي هر چه هستد، نموده، در کوران مشکلات و در تلخترين لحظهها با خداي خود، يچن نجوا ميکند:
يا کَهْفي! حينَ تُعيينِي الْمَذاهِبُ وَ تُسَلِّمُنِي الأَقارِبُ و يخْذُلُني کُلُّ صاحِبٍ.
اي پناه من! آنگاه که همه راهها بهروي من بسته شوند و اقوام و خويشان، مرا وا گذارند و دوستان، همه مرا رها کنند... ( المصباح: ص 262).
کسي که در مسير تعيين شده دين، گام بر ميدارد، در سايه زندگي ايماني، با جهتي که آيات و روايات به زندگياش ميبخشند، در گرفتاري و بلا، نه تنها خود را مورد ظلم و ستم نميبيند، نه تنها