روز قيامت، هر حقي به اهلش باز پس داده ميشود، تا آن جا که از بز شاخدار که بز بيشاخ را شاخ زده است، تقاص ميگيرند. ۱
پلي در پيش رو
در تصاويري چند، صحنه پل صراط و نحوه عبور مردمان از آن، به نمايش در آمده است. اين پل که به تعبير رسول خدا( از مو باريکتر و از شمشير تيزتر ۲ است، بر روي جهنم کشيده شده و همه انسانها بدون استثناء ميبايد از آن عبور کنند، ليکن سرعت عبور مردم از آن، بستگي به ميزان ايمان و اخلاص و اعمال صالح آنها دارد.
پيامبر اسلام( در قالب تشبيهاتي گويا، نحوه عبور مردمان را از روي اين پل، اينگونه به تصوير درآورده است:
مردم همگي وارد آتش ميشوند، سپس بر حسب اعمالشان از آن بيرون ميآيند؛ بعضي همچون برق، بعضي از آن همچون گذشتن تند باد، بعضي همچون دويدن شديد اسب، بعضي همچون سوار معمولي، بعضي همچون پيادهاي که تند ميرود و بعضي همچون کسي که معمولي راه ميرود. ۳
و در حديثي ديگر، توصيف پل صراط و نحوه عبور مردمان از آن چنين به نمايش در آمده:
مردمان را بر پل جهنم عرضه ميدارند (تا از آن عبور کنند) که پيرامون آن تيغها و سگها و ربايندگي که مردم را ميربايند، وجود دارد، (اما) برخي مردمان همچون برق از آن ميگذرند و برخي مانند باد و برخي مانند اسب تند پا.۴
و در صحنهاي ديگر، شاهد اين تصوير شگفت هستيم:
عدهاي، از صراط، مثل برق ميگذرند و عدهاي، همچون باد و به عدهاي، نوري داده ميشود که جلوي پايشان را ببينند و عدهاي، چهار دست و پا ميگذرند و به سبب گناهاني که کردهاند، آتش قسمتي از آنها را فرا ميگيرد. ۵
1.. «لتودن الحقوق الي أهلها يوم القيامة حتي يقاد للشاة الجلحاء من الشاة القرناء تنطحها» (مسند أحمد بن حنبل: ج ۲ ص ۲۳۵ ؛ الجامع الصغير: ج ۲ ص ۴۰۱ ؛ کنز العمال: ج ۳ ص ۵۰۴).
2.. «ان علي جهنم جسراً ادق من الشعر و أحد من السيف» ( کنز العمال: ج ۱۴ ص ۳۸۶).
3.. «يرد الناس ثم يصدرون باعمالهم فاولهم کلمع البرق. ثم کمر الريح، ثم کحضر الفرس، ثم کالراکب، ثم کشد الرجل، ثم کمشيه» (سنن الترمذي: ج ۴ ص ۳۷۸ ح ۵۱۶۸ ؛ تفسير نور الثقلين: ج ۳ ص ۳۵۳ ؛ روضة الواعظين: ص ۳۵۳).
4.. «يعرض الناس علي جسر جهنم عليه حسک و کلابيب و خطاطيف تخطف الناس فيمر الناس مثل البرق و آخرون مثل الريح و آخرون مثل الفرس المجد» (مسند أحمد بن حنبل: ج ۳ ص ۲۵).
5.. «... فمنهم من يمضي عليه کلمح البرق. منهم من يمضي عليه کمر الريح. منهم من يعطي نوراً الي موضع قدميه، و منهم من يحبو حبواً و تأخذ النار منه بذنوب أصحابها» ( کنز العمال: ج ۱۴ ص ۳۸۶ ح ۳۹۰۳۶).