تشبيه دوزخ به سراب، شايد به دليل تلألوئي باشد که از شدت جوشش و غليان آن کوره عظيم از دور به نظر آيد.
اما درباره بخش دوم اين تصويرِ شگفت، سيد رضي ميگويد:
اين سخن، تعبيري است مجازي، که حضرت به وسيله آن ميخواهد شدت خشم و برافروختگي دوزخ را نشان دهد. تو گويي از شدت خشم، برخي اجزاي دوزخ ميخواهند اجزاي ديگر را خرد و متلاشي سازند ( المجازات النبوية: ص 103).
اما در تصاويري چند، سيماي کريه و زشت دوزخيان در طبقات دوزخ به نمايش درآمده و از انواع شکنجهها و عذابهاي هولانگيز آنان سخن به ميان آمده، که حتي شنيدن آن مو بر اندام انسان راست ميکند و تصوير صحنههاي تکان دهندهاش، هر دل بيداري را به تپش وا ميدارد و آدمي را از خود بيخود ميسازد.
دو کفش آتشين
در صحنههاي مهيب، حداقل عذابي که براي دوزخيان در نظر گرفته شده است، اينگونه به نمايش درآمده:
در ميان دوزخيان، آنکه عذابش از همه آسانتر است، کسي است که دو کفش آتشين به پا دارد که مغز او از شدت حرارت کفشهايش به جوش ميآيد. ۱
و در صحنهاي ديگر، همين موضوع به شيوهاي ديگر به تصوير درآمده است:
در روز قيامت، سادهترين عذاب دوزخ آن است که در کف پاي فرد دو پاره آتش گداخته ميگذارند که از حرارت آن، مغزش به جوش ميآيد، همچنانکه ديگ از گرمي زياد ميجوشد. ۲
اگر اين عذاب، کمترين و سادهترين عقوبتي است که براي دوزخيان در نظر گرفته شده، ميتوان تصور کرد که دوزخيان با چه کيفرهاي سنگين و مجازاتهاي دردناکي مواجهند، هر چند تصورات ما و دورنمايي که ما از آن صحنهها در خاطر خود داريم، مطابق معيارها و مفاهيمي است که ما از اين جهان داريم، اما قطعاً آنچه در آن سرا ميگذرد، يچزي است فراتر از جهان ما که قابل مقايسه با محدوديتهاي دنيوي نيست، و فهم آن نيز در محدوده ذهن ما نميگنجد.
1.. «ادني أهل الارض عذاباً ينتعل بنعلين يغلي دماغه من حرارة نعليه» (صحيح مسلم: ج ۱ ص ۱۳۵ ؛ مصنف إبن أبي شيبة: ج ۸ ص ۹۴ ؛ الجامع الصغير: ج ۱ ص ۵۳ ؛ کنز العمال: ج ۱۲ ص ۱۵۱ و ج ۱۴ ص ۵۲۷).
2.. «إن أهون أهل النار عذاباً يوم القيامة لرجل يوضع في أخمص قدميه جمرتان يغلي منهما دماغه کما يغلي الرجل بالقمقم» (کنز العمال: ج ۱۴ ص ۵۲۷).