کل ما هو آت، قريب.
هر چه قطعاً ميآيد، نزديک است ( الامثال في الحديث النبوي الشريف: ص 3 و 4).
پيامبر اسلام( نيز در قالب تعابير و تصاويري زنده، از نزديکي وقوع قيامت پرده برداشته و اين موضوع مهم و سرنوشتساز را همچون تابلوهايي مجسم، نصب العين ما قرار داده است.
در حديثي از آن حضرت روايت شده است که فرمود:
که اين انگشت بر ديگري پيشي گرفته است؛ و به دو انگشت وسط و سبابه خود اشاره نمود.۱
از جلوههاي بديع اين تعبير نبوي است که آن حضرت، قيامت را مانند انساني، مجسم نموده و براي آن نَفَسي مانند نفس انسان قائل شده است و فرموده:
من در زماني به پيامبري مبعوث گرديدم که نَفَس قيامت و نزديکي آن را به خود احساس ميکنم، همچون فردي که در هنگام نزديکي به رفيقش، نَفَس او را احساس ميکند و حتي صداي دم و بازدمش را نيز به گوش ميشنود ( المجازات النبوية: ص 35).
اديب و دانشمند معاصر مصري، مصطفي رافعي، درباره اين تعبيرِ نغزِ نبوي مينويسد:
مقصود پيامبر( از اين تعبير، آن است که بعثت آن حضرت نزديک به قيامت صورت گرفته است، اما براي اداي اين معنا از لفظي بهره ميجويد که نشانگر دقيقترين مفهوم حسي براي ترسيم نزديکي يچزي به يچز ديگر است و آن، لفظ «نَفَس» است. همچنان که انسان در مواقعي که فردي بسيار به او نزديک است، حتي نفس او را هم به راحتي احساس ميکند... ( اعجاز القرآن و البلاغة النبوية: ص 363).
در حديثي ديگر، پيامبر اسلام( نزديکي وقوع قيامت را، اين چنين محسوس و عيني نموده است:
مبعوث شدن من و قيامت، همچون اين دو است، و آنگاه دو انگشت نشانه خود را به يکديگر ملحق نمود.۲
1.. «بعثت في نَفَس الساعة، فسبقتها کما سبقت هذه لاصبيعه: السبابة و الوسطي» ( کنز العمال: ج ۱۴ ص ۱۹۰ ؛ سنن الترمذکي: ج ۶ ص ۳۶۵ ح ۲۲۱۴ ؛ المعجم الکبير: ج ۲۰ ص ۳۰۸).
2.. «انّما بعثت أنا و الساعة کهاتين. ثم ضم السابتين» (بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۳۶ و ج ۱۶ ص ۲۵۶ ؛ الجامع الصغير: ج ۱ ص ۴۸۶؛ کنز العمال: ح ۳۸۳۳۰).