مشورت كردن پيامبر(ص) در جنگ احد

پرسش :

ماجرای مشورت كردن پيامبر(ص) در جنگ احد چه بود؟



پاسخ :

روايات[۱] فراوانى نشان دهنده آن اند كه پيامبر(ص) از امر خداوند در باره مشورت كردن در آيه «وَشَاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ؛[۲] اطاعت كرده است . پيامبر خدا(ص) با آن كه از همگان خردمندتربود ، در آن جا كه بايد و نبايدى از سوى خداوند نبود و محدوديتى وجود نداشت ، به مشورت مى پرداخت و نظر يارانش را جويا مى شد . پيامبر خدا(ص) در موارد متعدّدى ، نظر مشاورانش را بر رأى خود ، مقدّم مى داشت و جلوه اى از احترام به ديگران و اهتمام به شورا و مشورت را در پيش ديد همگان مى نهاد . يك نمونه ، مشورت پيامبر اكرم(ص) با يارانش پيش از جنگ اُحُد است كه از مشهورات تاريخى است و مورّخان و سيره نگاران ، آن را به تفصيل گزارش كرده اند .[۳]بيشتر اين گزارش ها با يكديگر هماهنگ اند و در اين نكته اتّفاق نظر دارند كه ميان افراد مشورت دهنده به پيامبر اكرم(ص) ، اختلاف بوده است . دسته اى موافق ماندن و دفاع درون شهرى ، و دسته اى ديگر ، خواهان بيرون رفتن از شهر و استقبال از دشمن بوده اند . برخى از گزارش ها نام بزرگان هر دو دسته را نيز ذكر كرده اند . بيشتر اين گزارش ها ، عبد اللّه  بن اُبَىّ ، ابن سلول ، سركرده منافقان مدينه را موافق با رأى پيامبر(ص) در ماندن در مدينه دانسته اند . تنها طبرى و آن هم در يك گزارش از سُدّى ، وى را موافق بيرون رفتن از مدينه دانسته است . طبرى ، خود به اختلاف سخن سُدّى با ديگران اشاره نموده است .[۴]گفتنى است كه بازگشت عبد اللّه  بن اُبَىّ از ميانه راه و تنها نهادن پيامبر خدا(ص) در جنگ اُحُد ، گزارش مشهور را تأييد مى كند ؛ امرى كه حاكى از نفاق و تكبّر وى است . بهانه او براى اين امر ، مخالفت پيامبر(ص) با رأى او و موافقتش با پيشنهاد دهندگان بيرون رفتن از مدينه بوده است . طبرى ، سخن او را چنين گزارش كرده است :

أطاعهم فخرج و عصانى .[۵]

پيامبر ، از آنان پيروى كرد و و از مدينه خارج شد و از من سرپيچى نمود.


[۱] به قلم فاضل ارجمند ، جناب آقاى عبد الهادى مسعودى .

[۲] آل عمران : آيه ۱۵۹ .

[۳] ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۵۰۲ و ۵۰۴ ، السيرة النبويّة ، ابن هشام : ج ۳ ص ۶۷ ، المغازى : ج ۱ ص ۲۰۹ ، شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : ج ۱۴ ص ۲۲۲ ، إمتاع الأسماع : ج ۹ ص ۲۴۸ ، الطبقات الكبرى : ج۲ ص ۳۸ ، السيرة النبويّة ، ابن كثير : ج ۳ ص ۲۶ .

[۴] ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۵۰۳ . گفتنى است كه گزارش برخى مفسّران مانند ثعلبى و سيوطى ، برگرفته از گزارش طبرى است و نقل جديد و متفاوتى نيست (ر . ك : تفسير الثعلبى : ج ۳ ص ۱۳۷ ، الدرّ المنثور : ج ۲ ص ۳۰۴) .

[۵] تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۵۰۴ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت