درآمدي برغيبت‌نگاري(بررسي کتاب‌هاي غيبت تا قرن پنجم هجري) - صفحه 102

همين انگيزه را شيخ مفيد و سيد مرتضي نيز دنبال مي‌کردند، بويژه اين که آنان، براي اثبات غيبت و حضور امام عصر، از علم کلام نيز بهره گرفته‌اند و تنها به نقل روايات، بسنده نکرده‌اند.

محتواي کتاب‌هاي درباره غيبت

از بررسي مطالب چند کتاب درباره غيبت (کتاب‌هاي الغيبة نعماني، کمال الدين صدوق، الغيبة شيخ طوسي)، که از آن روزگاران باقي مانده است، در مي‌يابيم که مؤلّفان اين آثار، به بيشتر موضوعاتي پرداخته‌اند که مرتبط با امام عصر( است. بعضي از اين موضوعات، عبارت‌اند از: غيبت امام عصر، تعداد غيبت‌ها، سبب غيبت، علّت طولاني شدن غيبت، علائم پيش از ظهور، هرج و مرج‌ها، کثرت فساد در زمين، موانع ظهور، غيبت‌هاي پيامبران، نصوص پيامبر و امامان پيشين درباره امام مهدي( و غيبت وي، ذکر توقيعات امام زمان(، اخبار وکيلان و نايبان امام، اسامي معمّرين (کساني که عمر طولاني داشته‌اند)، انتظار و ثواب آن، نابساماني وضع شيعه در دوران غيبت، سيره امام مهدي(، مدّعيان دروغين نيابت و... .
گفينت است که بسياري از کتاب‌هاي مربوط به غيبت‌نگاري، با عنوان «الغيبة» شناخته شده‌اند؛ امّا بعضي از غيبت‌نگاران، از عناوين ديگري استفاده کرده‌اند. بعضي از اين عناوين، عبارت‌اند از:«أخبار القائم»، «دلائل خروج القائم»، «مولد القائم»، «أخبار المهدي»، «کتاب صاحب الزمان» و... .
به نظر مي‌رسد کتاب‌هايي که با عناوين «الملاحم»، «الفتن»، «کشف الحيرة» و «أخبار الوکلاء» نگاشته شده‌اند، نيز به بخشي از موضوع غيبت پرداخته‌اند. اکنون کتاب‌هاي در موضوع غيبت را با تفکيک‌ مذهب نويسندگان آنها بررسي مي‌کنيم:

الف) اثنا عشريه.

در اين قسمت، سعي خواهيم کرد تا با غيبت‌نگاران اماميه در سده دوم تا پايان سده پنجم هجري آشنا شويم. اين نوشتار را در سه بخش (غيبت‌نگاران در عصر حضور معصومان، در دوران غيبت صغرا و در دوران غيبت کبرا)، پي مي‌گيريم.

بخش اوّل: غيبت‌نگارانِ عصر حضور معصومان

شيعيان اماميه، در دوران امامان متأخّر، آثار متعدّدي را در راستاي اثبات غيبت امام مهدي( و شخصيت آن حضرت آفريده‌اند. تاريخ، نام بعضي از اين نويسندگان را ثبت کرده است که عبارت‌اند از:
1. عبّاس (/ عبيس) بن هشام ناشري اسدي (م 219 يا 220 ق). وي از اصحاب امام رضا( بوده است. درباره وي گفته‌اند: محدّثي جليل القدر در ميان راويان شيعي بوده که روايات بسياري را گزارش کرده است (رجال النجاشي: ص 280 ش 741). شيخ طوسي، او را يک بار در شمارِ ياران

صفحه از 121