آموزه هاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 135

اسامى خدا به عنوان اوصاف خدا بيان شده بود كه نتيجه آن مشتق بودن همه اسماى الهى از جمله اسم اللّه است.
مهم ترين اشكالى كه در اينجا مطرح است اين است كه اگر اللّه مثل ديگر اسامى اسم مشتق است، پس چرا بر خلاف اسامى ديگر، صفت قرار نمى گيرد و تنها به صورت موصوف استعمال مى شود؛ مثلاً مى توانيم اللّه را با العالم وصف كرده، بگوييم: اللّه العالم، امّا عكس آن يعنى العالم اللّه ، صحيح نيست. اين اشكال باعث شده تا بسيارى از متفكران اسلامى اللّه را اسم عَلَم بدانند. ۱
پاسخ اين اشكال را امام نحويان، سيبويه بيان كرده است. او معتقد است «اللّه » مشتق است و دو احتمال نيز درباره معناى اشتقاقى آن بيان كرده، امّا در عين حال بر آن است كه پس از دخول الف و لام بر سر اله يا لاه، كلمه اللّه جارى مجراى اسم عَلَم شده است؛ گرچه با اسامى اَعلام از اين جهت كه صفت است متفاوت است. شايد دليل اينكه تنها اين اسم جارى مجراى عَلَم شده، همان مطلبى باشد كه از امام على عليه السلام نقل شده؛ يعنى اينكه «اللّه مهم ترين اسم خدا است».
به هر حال، اللّه اسمى مشتق است و معناى وصفى دارد و در احاديث نيز اين معناى وصفى لحاظ شده است و اللّه با همين معناى وصفى اسم خدا است، امّا از جهت ادبى و كاربرد نحوى، اسم عَلَم محسوب مى شود و لذا تنها موصوف قرار مى گيرد نه وصف.
حال بر اساس سخنان معصومان عليهم السلام و نيز كتابهاى اصيل و معتبر لغت عرب به بحث درباره ريشه اشتقاقى و معناى اسم اللّه مى پردازيم. به طور كلّى از اين منابع چهار ريشه و معنا قابل استنباط است:

1.ر.ك: الميزان تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۸؛ تفسير نمونه، ج ۱، ص ۲۰؛ آيه اللّه صافى گلپايگانى، شرح حديث عرض دين، ص ۵۱.

صفحه از 160