آموزه هاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 137

يعنى كسى كه از ادراك ديده ها مستور و از اوهام و خطورات ذهنى محجوب است». 1
3. اللّه ، الف و لام به اضافه إله است كه همزه إله حذف شده است، و إله از ماده أِلهَ (به كسر لام) يَألَهُ اخذ شده كه در اصل، همزه آن واو، و به صورت وَلهَ يَوْلَهُ بوده است. معناى اين ريشه تحيّر و سرگشتگى است، و بر طبق آن، اللّه به معناى موجودى است كه ديگران درباره او سرگشته و حيران شده اند.
ابن اثير اين معنا را تأييد كرده است 2 و ابن منظور و ابن انبارى 3 آن را به عنوان يك نظريه مطرح و اين توضيح را افزوده اند كه عقلها در عظمت خدا متحيّرند. 4 برخى لغت شناسان نيز ماده اَلِهَ و وَلِهَ، به معناى تحيّر را ذكر كرده اند. 5
در احاديث معصومان عليهم السلام، اين معنا نيز مورد تأييد قرار گرفته است. براى مثال امام باقر عليه السلام مى فرمايند: «اللّه معناه المعبود الذي ألِهَ الخلق عن درك ماهيته و الإحاطة بكيفيته و يقول العرب: ألِهَ الرجل إذا تحيّر في الشيء فلم يحط به علماً 6 ؛ معناى اللّه معبودى است كه مخلوقات از درك ماهيت او و احاطه به كيفيتش متحيرند. عرب ألِهَ الرجل را وقتى به كار مى برد كه شخصى درباره چيزى متحيّر شود و به آن احاطه علمى نداشته باشد».

1.در نوشتار قبل درباره مستور بودن و انواع حجابهاى خدا مطالبى بيان شد. آنچه در اين حديث بدان اشاره شده همان حجابى است كه تحت عنوان حجاب تكوينى مورد بحث قرار گرفت.

2.النهايه، ج ۱، ص ۶۲.

3.لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۰؛ البيان في غريب اعراب القرآن، ج ۱، ص ۳۳.

4.همان.

5.المصباح المنير، ص ۲۰ و ۶۷۲؛ معجم مقاييس اللغة، ج ۱، ص ۱۲۷ و ص ۳۵۴؛ ج ۶، ص ۱۴۰؛ الصحاح، ج ۶، ص ۲۲۵۶.

6.توحيد صدوق، ص ۸۹.

صفحه از 160