آموزه هاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 146

بسيارى از عبارتهاى تفسيرى در باب توحيد است. در واقع حدّ تعطيل و حدّ تشبيه جامع همه مفاهيمى است كه بايد از اللّه تبارك و تعالى نفى كرد و هر اعتقادى كه لازمه اش تطبيق يكى از اين دو حدّ بر خدا باشد، اعتقادى باطل و مخالف با توحيد مى باشد. در احاديث متعددى كه از معصومان عليهم السلامسؤال شده: «آيا خداوند شى ء است و مى توان به خداوند شى ء گفت؟» پاسخ فرموده اند: «نعم يخرجه من الحدّين: حدّ التعطيل و حدّ التشبيه۱؛«بله [شخص مى تواند به خدا شى ء بگويد، به شرط آنكه ]خدا را از دو حدّ تعطيل و تشبيه خارج كند [يعنى خدا شى ء خارج از اين دو حدّ است]».
معناى اخراج خدا از حدّ ابطال اين است كه خدا را معدوم ندانيم. ۲
انسان با تفكر و تعقل در پديده هاى جهان و نظم و حدوث آنها و نيز توجه به نفس خويش، به وجود آفريننده و تدبير كننده خود و جهان پى مى برد و وجود خداوند را عقلاً اثبات مى كند. گذشته از اينكه گاه مورد عنايت خداوند قرار مى گيرد و به معرفتى قلبى به خدا نايل مى شود. بدين ترتيب عقلاً و قلباً به وجود خدا اقرار مى كند و او را از حدّ ابطال و تعطيل خارج مى كند.
معناى اخراج خدا از حدّ تشبيه اين است كه خداوند را در هيچ صفتى شبيه مخلوقاتش ندانيم و اين مطلب همان مفهوم «ليس كمثله شى ء» است.

«و أنّه ليس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر»

در اين فقره جسم بودن، صورت بودن، عرض بودن و جوهر بودن از خداوند نفى شده است. با توجه به دو عبارت قبلى، يعنى «ليس كمثله شى ء» و «خارج من الحدين...»، روشن مى شود كه چهار ويژگى مذكور خصوصيتى ندارند و تنها به عنوان

1.كافى، ج ۱، ص ۸۲ و ۸۵؛ توحيد صدوق، ص ۲۴۴.

2.مقايسه شود با: شرح حديث عرض دين، ص ۵۳ ـ ۵۴.

صفحه از 160