آموزه هاي حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 150

دلالت مى كند. ۱ بنابراين محدث بودن خدا نسبت به موجودات عالم به اين معنا است كه خداوند جهان را از حالت معدوم بودن به حالت موجوديت درآورد و جهان سابقه ازل نداشته است.
«و أنّ محمّداً عبده و رسوله خاتم النبيين، فلا نبىّ بعده إلى يوم القيامة، و أنّ شريعته خاتمة الشرائع، فلا شريعة بعدها إلى يوم القيامة.»
عبدالعظيم پس از بيان اعتقادات مربوط به توحيد و خداشناسى، به نبوت خاصه حضرت محمد صلى الله عليه و آله و خاتميت نبوت و شريعت ايشان اقرار مى كند و نتيجه مى گيرد كه پس از وى تا روز قيامت، نه پيامبرى و نه شريعتى، جز شريعت او، خواهد آمد.
«نبى» در لغت از «نبأ» به معنى خبر مشتق شده و «نبى» به معنىِ مُنبِى ء و مُخْبِر مى باشد؛ مانند «نذير» به معنى «مُنذِر». بنابراين نبى به كسى گفته مى شود كه حامل خبر و پيام است. برخى نيز نبى را مشتق از «نباوت» به معنى ارتفاع مى دانند. بر اين اساس، نبى به معنى بلند مرتبه و ارجمند و شريف خواهد بود. ۲
«رسول» به معناى فرستاده شده است. بنابراين رسول كسى است كه غير از اينكه داراى خبر و پيام است، مأمور رساندن اين خبر و پيام به ديگران نيز هست. بنابراين رسول، اخص از نبى است و هر رسولى، نبى است؛ ولى هر نبى، رسول نيست. اين اخص بودن در احاديث نيز ذكر شده است؛ براى مثال ابوذر نقل مى كند كه از پيامبر پرسيد: پيامبران چند نفرند؟ حضرت فرمودند: حدود بيست و چهار هزار نفر. بار ديگر ابوذر پرسيد: مرسلين از آنها چند نفرند؟ حضرت فرمود: صد و سيزده نفر. ۳
در احاديث تفاوت ديگرى نيز بين نبى و رسول بيان شده است؛ مثلاً در برخى

1.معجم مقاييس اللغة؛ المصباح المنير، ماده «حدث».

2.ر.ك: لسان العرب، ماده «نبأ» و «نبى».

3.خصال، ج ۲، ص ۵۲۴.

صفحه از 160