معارف فكري و اعتقادي در احاديث حضرت عبدالعظيم حسني (ع) - صفحه 181

از ايشان روى بگردان تا در سخنى جز آن وارد شوند و اگر شيطان تو را دچار فراموشى كرد، پس از آنكه يادت آمد با ستمگران نبايد بنشينى!».
تو نمى توانى هر چه خواستى بر زبان آورى؛ زيرا خداى تعالى فرمود: «و لا تقف ما ليس لك به علم» 1 ؛ «به دنبال چيزى مباش كه براى تو در آن زمينه علم و آگاهى نيست». و رسول خدا صلى الله عليه و آله رحمت كند بنده اى را كه سخنى گفت، پس سود برد و يا سكوت كرد و سالم ماند.
(امام سجاد عليه السلام در ادامه مى افزايد:) و تو نمى توانى هر چه خواستى، بشنوى كه خداى تعالى فرمايد: «انّ السمع و البصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسئولاً» 2 ؛ «همانا گوش، چشم و دل همگى مورد باز خواست اند». 3
مأمون عباسى نامه اى به امام رضا عليه السلام نوشت و از او نصيحت تقاضا كرد. امام رضا عليه السلام با چند بيت شعر او را چنين پند داد: تو در دنيايى زندگانى مى كنى مدّت دار و پايان پذير، عمل كاركنان در آن پذيرفته است. مگر نمى بينى كه مرگ از هر سو آن را احاطه كرده است و آرزوها يكى پس از ديگرى بر باد مى روند و صاحبانشان به آنها دست نمى يابند. تو با شتاب تمام هر گناهى را كه دلت بخواهد مى كنى، اما توبه را به فردا مى اندازى و مرگ يكباره فرا مى رسد. آيا عاقل و خردمندى چنين مى كند؟! 4
داستان شريح قاضى را هم حضرت عبدالعظيم عليه السلام روايت كرده است.
شريح خانه اى به هشتاد دينار خريد و براى آن سند و گواهانى گرفت. خبر به گوش امير مؤمنان على عليه السلام رسيد. قنبر را به سراغ وى فرستاد و او آمد.

1.سوره اسراء (۱۷)، آيه ۳۶.

2.علل الشرايع، ج ۲، ص ۶۰۵. ر.ك: مسائل على بن جعفر، ص ۳۴۳، آل البيت، قم، كنگره جهانى امام رضا عليه السلام .

3.الاختصاص، ص ۹۸.

صفحه از 192