پيشينه عرض دين و حديث - صفحه 225

راوى كذّابى را برايشان بگويند؛ مثلاً از عنبسة بن مصعب مى خواهد كه شنيده هايش از ابوالخطاب (شخص غالى و منحرف كوفى) را باز گويد و پس از شنيدن آن سخنان به رد آنها پرداخت. ۱
همچنين در زمان امام صادق عليه السلام عرضه كتابهاى حديثى بر ايشان نيز وجود دارد؛ مثلاً كتاب عبيداللّه حلبى بر امام صادق عليه السلام عرضه شد و امام آن را تأييد كرد. ۲
محمّد بن مسلم، بعضى رواياتى را كه خود از امام باقر عليه السلام شنيده بود، بر امام صادق عليه السلام عرضه كرد و امام عليه السلام نيز آنها را تأييد نمود و تبيين دقيق ترى را ارائه فرمود. عرضه هاى حديثى در اين دوران و دوران امام كاظم عليه السلام بيشتر رنگ فقهى دارد.
گسترش فعاليت غاليان موجب آن شد كه عرضه حديث بر امام رضا عليه السلام افزون شود. يونس بن عبدالرحمن، كه از بزرگان راويان شيعه و افقه گروه سوم اصحاب اجماع است، سردمدار عرضه حديث در اين دوره است. او گفته است: در عراق تعدادى از اصحاب امام باقر عليه السلام و عده فراوانى از اصحاب امام صادق عليه السلام را يافتم، از آنان حديث شنيدم و كتابهايشان را اخذ كردم و سپس آنها را بر امام رضا عليه السلام عرضه داشتم. امام بسيارى از آنها را انكار كرد و انتساب آنها به امام صادق عليه السلام را نپذيرفت و فرمود: ابوالخطاب بر امام صادق عليه السلام دروغ بست؛ خدا لعنتش كند! و تا امروز نيز پيروان ابوالخطاب، احاديث ساختگى را در كتابهاى امام صادق عليه السلام مى گنجانند. پس حديثى را كه منتسب به ما شد و مخالف قرآن بود نپذيريد؛ چون هر گاه سخن گوييم موافق قرآن و سنت مى گوييم. ۳
به غير از يونس، صحابه ديگرى نيز به عرض حديث پرداخته اند.

1.رجال كشى، شماره ۵۱۵.

2.رجال نجاشى، ص ۲۱۷، شماره ۵۶۵.

3.رجال كشى، ج ۲، ص ۴۸۹.

صفحه از 244