پيشينه عرض دين و حديث - صفحه 240

او باز مى گردد و سخن آنان را براى امام عليه السلام نقل مى كند.
امام مى پرسد: آيا كسى (از بستگان آن مرده) از وجود پول در نزد تو آگاه است؟ سلمه مى گويد كه كسى از اين پول خبر ندارد. آن گاه امام عليه السلام حكم واقعى را بدو گفته و مى فرمايد: همه پول را به دختر بده. ۱
ـ زراره مى گويد: از امام باقر عليه السلام سؤالى پرسيدم و جوابم فرمود. مرد ديگرى آمد و از حضرت در باره همان مسئله پرسيد و امام جوابى غير از جواب من به او داد. شخصى ديگرى نيز همان مسئله را پرسيد و امام عليه السلام جوابى غير از جواب اول و دوم بدو فرمود. وقتى آن دو مرد رفتند، علت آن را از امام پرسيدم: امام باقر عليه السلام فرمود: اى زراره! (اين اختلاف در حكم) براى ما و (شيعيان ما) بهتر است و موجب بقاى ما مى شود؛ ولى اگر شما همه يكسان و مثل هم عمل كنيد، مردمان از طرفدارى شما از ما مطلع مى گردند و اين باعث نابودى ما و شما مى گردد. ۲
ـ نماز تمام مسافر در حرمين: عبدالرحمن بن حجاج مى گويد: به امام هادى عليه السلام عرض كردم: هشام از شما روايت كرده است كه او را به تمام خواندن نماز در مكه و مدينه امر كرده ايد؛ آيا اين حكم تقيه اى و به جهت مدارا با مردمان است؟ امام فرمود: خير، من و پدرانِ درگذشته ام، هرگاه وارد مكه مى شديم، نمازمان را تمام مى خوانديم؛ در حالى كه از مردمان مستور بوديم (پس اين حكم، تقيه اى نيست). ۳
در بخش 7 ( حل تعارض) نيز نمونه هاى ديگرى مربوط به تقيه خواهد آمد.

1.تهذيب الأحكام، ج ۹، ص ۳۳۲، ح ۱۶.

2.كافى، ج ۱، ص ۶۵.

3.تهذيب الأحكام، ج ۵، ص ۴۲۸، ح ۱۳۲.

صفحه از 244