شميم ولايت - صفحه 248

نكته ديگر، نوعِ موضع گيريها و پرسشهاى وى در مسائل ولايت، به ويژه درباره قائم آل محمّد(عجل اللّه فرجه)، است كه خارج از هدف اين مقاله است و بدين جهت، از شرح آن خوددارى شد.
از آنجا كه بررسى تمامى احاديث بوستانِ مسند عبدالعظيم حسنى موجب اطاله كلام خواهد شد، تنها به پنج برگ اين گل مى نگريم:
گلبرگ اوّل: اهتمام به امامت و ولايت گلبرگ دوم: قرآن و عترت
گلبرگ سوم: خاندان نبوت
گلبرگ چهارم: امّت و امامت
گلبرگ پنجم: غربت زيارت

گلبرگ اوّل: اهتمام به امامت و ولايت

امامت معصوم عليه السلام روح شريعت است و جدايى از آن، جدايى از خدا است. از اين رو، حضرت عبدالعظيم به اين محور توجه شايانى دارد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «يا على! مَن فارَقني فقد فارق اللّه و من فارقك يا علي! فقد فارقني».۱
نماز بى ولاى او عبادتى است بى وضوبه منكر على بگو نماز خود قضا كند
و دشمنى با على عليه السلام دشمنى با خدا است؛ زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «عادى اللّه مَن عادى عليّاً۲؛كسى كه با على عداوت ورزد، به دشمنىِ خدا برخاسته است».
محمد بن عبداللّه حميرى در مجلس معاويه چنين سرود: يحلّ النارَ قومٌ أبغضُوهو إِنْ صلّوا و صاموا ألف عامٍ
فلا و اللّه لا تزكو صلاةٌبغير ولاية العدل الإمام۳
عدويش كند در جهنم مقاماگر چه عبادت كند الف عام
نه باللّه نباشد نمازى قبولبه جز با ولاى قرين بتول۴
مقتضيات عصر و سلطه همه جانبه و خاندان عباسى بر جهان اسلام و تلاش پيگير و همه جانبه آنان بر محو ولايت و ترويج تسنن، عامل ديگرى براى اهتمام حضرت عبدالعظيم به امر ولايت امامان معصوم شيعه است؛ چنان كه در حديث 91 مى گويد:
هارون الرشيد به وزيرش جعفر بن يحيى برمكى گفت: مى خواهم مناظره متكلمان را بشنوم و مجلس به گونه اى باشد كه مرا نبينند و از حضورم بى خبر باشند تا هر چه مى خواهند بگويند. چنين مجلسى بر پا شد و هارون پشت پرده نشست. همه منتظر هشام بودند. او با ظاهرى ساده و با پيراهنى كه تا زانوانش را پوشانده و شلوارى كه تا نيمه ساقهايش را گرفته بود، وارد شد و با بى اعتنايى به جعفر، به همگان سلام كرد.
يكى از متكلمان پرسيد: چگونه على را برتر از ابوبكر مى دانيد؟... هشام در برترى امام نور و تنقيص امام نار، با استناد به اقوال اهل سنّت ادلّه متعددى بيان كرد.
ناگاه طاغوت زمان، هارون، تاب نياورد، پرده را كنار زد و با عتاب به جعفر گفت: «مردم را بيرون كن!» مردم سراسيمه و وحشتزده بيرون شدند. هارون به صحن مجلس آمد و گفت: «مَن هذا ابن الفاعلة؟ فو اللّه لقد هممتُ بقتله و إحراقه بالنار؛ اى حرامزاده! اين چه كسى بود؟ به خدا قسم! تصميم جدّى دارم او را بكشم و به آتش بكشم». ۵

1.فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج ۲، ص ۲۲۸، نقل از مستدرك الصحيحين، ج ۳، ص ۱۲۳؛ ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۳۲۳؛ كنز العمال، ج ۶، ص ۱۵۶؛ و ...

2.همان، ص ۲۹۹، نقل از اُسد الغابة، ج ۲، ص ۱۵۴؛ الإصابه، ج ۲، قسم ۱، ص ۹۱ و ... .

3.فرائد السمطين، ج ۱، باب ۶۸، ص ۳۷۵.

4.بوستان معرفت، ص ۷۲۴.

5.مسند حضرت عبدالعظيم حسنى، ح ۹.

صفحه از 272