شميم ولايت - صفحه 257

نيز دارند. اديبان و آشنايان با زبان عربى معنى ظاهرى قرآن را مى فهمند، اما باطن آن را تنها اهل نظر و معصومان عليهم السلام در مى يابند. به عنوان نمونه، مؤلّفِ الميزان اين آيه سوره واقعه را كه فرموده: «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» ، به تماس «مطهّرون» معنا كرده كه از مصاديق آيه شريفه تطهير هستند. در واقع، ايشان آيه مزبور را با باطن و عمق قرآن تفسير كرده است.
حضرت رسول صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «ما في القرآن آيةً إلاّ و لها ظهرٌ و بطنٌ۱؛در قرآن هيچ آيه اى نيست، جز آنكه ظاهر و باطنى و عيان و نهانى دارد» . از امام باقر عليه السلام معناى اين حديث نبوى را پرسيدند، حضرت فرمود:
«ظَهْرُه تنزيلُه و بطْنُهُ تأويلُهُ، منه ما قَد مَضَى و مِنهُ ما لَمْ يكُن، يَجرى كما تجري الشمسُ و القمرُ؛ظاهر قرآن، همان است كه قرآن بر طبقش نازل گشته و باطن قرآن، تأويل و تحقّق عينى آن است؛ بخشى از تأويلش سپرى شده و بعضى هنوز رخ نداده [قرآن نو و تازه مى شود و ]در طول تاريخ جريان دارد؛ همان گونه كه خورشيد و ماه هر لحظه در افقى در راه است». ۲
روايتى ديگرى نيز از حضرت رسول صلى الله عليه و آله چنين رسيده است: «إنّ للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطنٌ إلى سَبعَةِ أبطُن؛۳به راستى كه قرآن ظاهر و باطنى دارد و براى بطن قرآن نيز باطنى است تا هفت بطن».
در احاديث مسند عبدالعظيم حسنى نيز رواياتى ديده مى شود كه به تفسير باطن قرآن پرداخته اند. از آن ميان مى توان به اين احاديث اشاره داشت:
1. در آيه شريفه 16 سوره جنّ كه پيشتر به تناسب توضيح واژه «الطريقه» گذشت،

1.بصائر الدرجات، ص ۱۹۵.

2.همان.

3.تفسير صافى، ج ۱، ص ۳۰ ـ ۳۴.

صفحه از 272