امامت در احاديث حضرت عبدالعظيم حسني - صفحه 302

و تكوين است و معارف دين، كما هو حقّه، نزد او است و او مرجع دينى مردم به شمار مى رود و آنان بايد عقايد خود را به او عرضه كنند تا آن را اصلاح فرمايد.
2. در تعبير ديگرى، حضرت عبدالعظيم عليه السلام عرض مى كند: «و اقول انّ وليّهم ولىّ اللّه ، و عدوّهم عدوّ اللّه ، و طاعتهم طاعة اللّه ، و معصيتهم معصية اللّه ؛ دوست اهل بيت عليهم السلام دوست خدا، دشمن آنها دشمن خدا، طاعت آنان طاعت خدا و معصيت آنان معصيت خدا است».
ازاين تعبيرها،استفاده مى شودكه ايشان معتقدبه عصمت وامامت منصوص امامان شيعه بوده است؛ زيرا اعتقاد به اينكه دوستى آنان دوستى خدا و دشمنى آنان دشمنى با خداست تنهابا انتساب به خدا ونصب آنان از جانب خداوند سازگارى دارد. ونيز اعتقادبه اينكه طاعت آنها به طور مطلق طاعت خداوند و معصيت آنها به طور مطلق معصيت خدا است، تنها با مقام عصمت سازگارى دارد؛ همان گونه كه فخر رازى در تفسيركبيرش از آيه: «أَطِيعُوااللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» ، عصمتِ اولى الأمر رافهميده است.
3. در آخر حديث نيز چنين آمده است: «و أقول انّ الفرائض الواجبة بعد الولاية الصلاة، و الزكاة، و الصوم، و الحجّ و ...».
از اين تعبير هم استفاده مى شود كه: الف) اهل بيت عليهم السلام تنها حاكم سياسى يا مرجع دينى مردم نبوده اند؛ بلكه آنان به جهت برخوردارى از مقام قرب تامّ الهى به مقام ولايت رسيده اند كه از شئون آن، ولايت و حاكميت سياسى و مرجعيت دينى است.
ب) اينكه ولايت از اصول دين و اعتقاد و زيربنا و سابق بر فروع دين است و با داشتن ولايت آن بزرگواران، اعمال عبادى از انسان پذيرفته مى شود. با تأييد شدن تمام اعتقادات حضرت عبدالعظيم عليه السلام به وسيله امام هادى عليه السلام ، پى مى بريم كه تمام عقايد او عين حق و حقيقت است.

فهرست

صفحه از 302