پژوهشي در روايات قرآني-تفسيري حضرت عبدالعظيم حسني - صفحه 19

بر اساس سبب و يا شأن نزول آنها، دقت در تناسب آيات و جملات و سياق كلام، تطبيق آيات بر حوادث و پديده ها و واقعياتِ آشكار و پنهان هستى و به عبارتى، شرح و بسط عبارتى مبهم، جَرْى و تطبيق و يا تعميم معانى واژه ها از يك مورد به موارد متعدد و نيز تعيين مصداقهاى قابل تطبيق بر الفاظ و سياق و سازگار با قرائن، آيات قرآن را شرح و تفسير كند. در اين روش، احتمالات معنايى و تفصيل و تحليل قضايا به صورت كامل، به منظور قابل فهم كردن آنها مورد توجّه است. نيز از كلمات و عبارتهاى داراى بار معنايى محسوس، به حقايق نامحسوس و معنوى پى برده مى شود و از كلمات و واژه ها به حقيقتى غير مرئى نَقْب زده مى شود. در اين روش، استفاده از نقل، تنها براى كمك به اجتهادات عقلى است.
تفسير عقلى، لزوما استدلال عقلانى در متن آيات نيست، بلكه اتخاذ مبنايى عقلانى و در نتيجه، تبيين آيات بر اساس آن مبنا نيز است. در صورتى كه عقل، مسلّمات و موازينى قطعى به دست آورده است، آموخته هاى خود را بر اساس آنها تجزيه و تحليل مى كند، ناسازگاريهاى يافته ها را با مسلّمات عقلى تفسير و يا توجيه مى نمايد. براى نمونه، آن دسته از آياتى كه معانى ظاهريشان با مبانى عقلى سازگار نيست و بلكه گاهى به ظاهر در تضاد است، به معنايى حمل مى شوند كه عقلانى و قابل فهم شوند. همچنين آياتى كه در آنها از رؤيت، عضو داشتن و جابه جايى خدا سخن گفته شده است، به دليل اينكه چنين امورى با ذات غير متناهى و مجرّد خداوند منافات دارد، كلمات و عبارتها به گونه اى تفسير مى گردد كه با آن مبنا سنخيت پيدا كند.
لازم به يادآورى است همه آنچه كه به عنوان تفسير عقلى نقل شده، اگر نتوان آن را به كارگيرى عقل در فهم آيات تلقى كرد، مى توان ادعا كرد كه در اين بخش نوعى تدبر و اجتهاد وجود دارد و يا آنچه كه مطرح گرديده، با تلاش عقلانى سازگاتر است؛ هرچند از علم موهوب، ناشى شده باشد. در روايات تفسيرى عبدالعظيم حسنى كه از

صفحه از 69