«يَمْحُوا اللّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ» ؛ 1 به تحقيق زمام تمام امور در دست خداست و از طرف او در مجارى و اسباب و اندازه هايشان قرار مى گيرد. پس امر خداوند است كه در قدر جارى مى شود و قدر خداوند به سوى اجلش روان مى گردد و اجل او به سمت كتابش جارى مى شود و براى هر اجلى كتابى است. خداوند هر وقت مشيتش تعلق بگيرد، چيزهايى از آن كتاب محو مى كند و يا آنها را در جاى خود نگه مى دارد و ريشه كتاب در نزد خداوند است.
اجل را مدت و وقت معنا كرده اند. 2 در اين بخش از سخن امام، مسئله بسيار مهمى از تدبير عالم بيان شده است. زمامدار اصلى عالم، خداست و آن را از طريق مجارى و اسباب مقدر، تدبير مى كند و مقدرات عالم را پشت سر هم به اجرا در مى آورد و از سويى همين مقدرات داراى غايت و پايانى است. به اين ترتيب و با توجّه به تغييرناپذير بودن اجلها، همه چيز به سمت و سوى اجلشان در حركتند. شايد بتوان از آيه: «وَ ما خَلَقنا السَّمواتِ وَ الاَرضَ وَ ما بَينَهُما اِلاّ بِالحقِّ وَ أَجَلٍ مسمّى رحمهماالله 3 اين حقيقت را به دست آورد كه عالم به تقدير و حق آفريده شده است و به سوى اجل خود در حركت است. و اجل هم كتابى دارد و آن كتاب در دست خدا است كه بر اساس مشيت خود، آن را محو و اثبات مى كند.
سپس امام عليه السلام در پى اين سخنان به خويشاوندى سببى پرداخته و درباه آن با استناد به كلام الهى گفته است:
فإنّ اللّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الصِهرَ مَألفةً لِلقُلوبِ وَ نِسبة المنسوب ، أوشج به الأرحام و جعله رأفة و رحمة إنّ فى ذلك لآيات للعالمين ، و قال فى محكم
1.سوره رعد (۱۳) ، آيه ۳۹ .
2.مجمع البحرين، واژه اجل.
3.احقاف (۴۶) ، آيه ۳.