پژوهشي در روايات قرآني-تفسيري حضرت عبدالعظيم حسني - صفحه 57

قرار داد: «انّما قيل ذلك للمأمورين الّذين قيل «لهم أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أُولِى الأمر مِنكم» ؛ يعنى از تكرار آيه از سوى امام در پايان سخنش، به دست مى آيد كه امام آيه را همان مى دانسته كه در قرآن وجود دارد و آنچه در ابتداى كلامش بيان كرده، آميخته اى از آيه و تفسير آن و بيان مصداق آيه بوده است.
فيض كاشانى نيز تأكيد و تكيه كلام امام را بر روى اين نكته برده است كه مخالفان مى گفتند: اگر مردم با هم اختلاف كردند، بايد به كلام خدا و رسول رجوع كنند. اما اگر ميان مردم اختلاف نبود و اختلاف ميان مردم و اولى الامر رخ داد، چگونه مى شود خداوند به اطاعت از اولى الامر دستور داده باشد؛ در حالى كه خود آنها درگير اختلاف هستند. بنابراين، امام درصدد بوده است كه اين اشكال مخالفان را پاسخ بدهد. نظر امام اين بوده است كه مخاطب «تنازعتم»، مأموران و كارگزاران هستند و اولى الامر جزء مرجوع اليهم مى باشد. ۱
در روايت ديگرى درباره «غير المغضوب عليهم» ۲ آمده است: «و هكذا نزلت، قال: المغضوب عليهم فلان و فلان و فلان و النُّصاب و الضّالين الشّاكّين الذين لا يعرفون الامام؛ ۳ غضب شدگان، فلانى و فلانى و فلانى و ناصبيها و گمراهان ترديد كننده اى هستند كه امام را نمى شناسند.» به راستى اگر منظور از فلانى و فلانى و فلانى افراد خاصى باشند كه بعدها مرتكب خطا شدند، در زمانى كه هنوز خلافى صورت نگرفته بود، چگونه در مكه و در آن شرايط دشوار رسالت، خداوند از آنها سخن گفته است. كسانى كه هنوز مرتكب خطايى نشده اند پيشاپيش مغضوب خدا بودنشان مطرح شده است؟ وانگهى اگر امام درصدد تلاوت درست آيه باشد، اين نوع تلاوت نمى تواند واقعى بوده و آنچه را كه صحيح است به خوانندگان ياد دهد؛ يعنى تعبير فلان وفلان

1.كتاب الوافى، ج ۳، ص ۵۲۴ ـ ۵۲۵.

2.حمد (۱) ، آيه ۷.

3.تفسير العياشى، همان، ص ۲۴؛ بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۳ و ج ۸۹، ص ۲۴۰.

صفحه از 69