اسوه تقوي (بررسي روايات اخلاقي،اجتماعي حضرت عبدالعظيم ع ) - صفحه 155

عذاب برخى زنان معصيت كار

روايت معراج را حضرت عبدالعظيم از امام جواد از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين عليه السلام چنين بيان مى كند:
من و فاطمه به ديدار رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتيم، ديدم او به شدت مى گريد، گفتم: پدر و مادرم به قربانت، چه چيز شما را به گريه آورده است؟
آن گاه فرمود: اى على! شبى كه مرا به معراج آسمان ها بردند ـ در عالم غيب و ملكوت ـ برخى از زنان امّتم را در عذاب و شكنجه اى شديد ديدم و وضعشان را بد دانستم و اينك از ديدن منظره دشوارى عذابشان گريه مى كنم.
زنى را ديدم كه به موى خود آويزان بود و مغز سرش مى جوشيد.
ديگرى را ديدم كه به زبانش آويزان شده بود وشربت داغ جهنمى درگلويش مى ريختند.
زنى را ديدم كه آويخته به پستان هايش بود.
زنى را ديدم كه گوشت پيكر خود را مى خورد و آتش از زير او شعله ور بود.
زنى راديدم كه پاهايش به دستانش بسته بودوماروعقرب ها براوچيره ومسلط شده بودند.
ديگرى را مشاهده كردم در حالتى كه گنگ، كر و لال بود و در ميان تابوتى از آتش قرار داشت و مغز سرش از دو سوراخ بينى او بيرون مى ريخت و بدنش بر اثر جذام و برص تكه تكه شده بود.
زنى را ديدم كه به پا آويزان در تنورى از آتش بود.
زنى را ديدم كه با قيچى هاى آتشين، گوشت اندامش را از پس و پيش مى چيدند.
زنى را ديدم كه صورتش مى سوخت و روده هاى خود را مى خورد.
ديگرى را ديدم كه سرش مانند سر خوك و بدنش مانند بدن الاغ و او را هزاران هزار انواع عذاب فرا گرفته بود.
زنى را ديدم به شكل سگ در حالى كه آتش از عقب او داخل و از دهانش خارج مى شد و فرشتگان با عمود به سر و بدن او مى زدند.

صفحه از 176