اسوه تقوي (بررسي روايات اخلاقي،اجتماعي حضرت عبدالعظيم ع ) - صفحه 157

فصل دوم: رابطه انسان با اجتماع

انسان، يا به دليل طبيعت و فطرت اجتماعى و يا به دليل نياز، مدنى و اجتماعى است، اگر بين افراد انسان اخلاق حسنه حاكم باشد، محيط زندگى بهشت وگرنه دردآور و دوزخى بيش نخواهد بود.

اقوام روزگار به اخلاق زنده اندقومى كه گشت فاقد اخلاق، مردنى است
اسلام به حُسن روابط اجتماعى بسيار اهميت مى دهد. با نگاهى به فهرست ابواب احاديث جلد دوم كتاب شريف اصول كافى و كتاب الجهاد و كتاب العشرة وسائل الشيعة و ديگر كتاب هاى روايى، اين نكته به خوبى نمايان مى شود. اگر بين مردم يك جامعه صفا و صميميت و محبت و خيرخواهى حاكم باشد، زمينه بسيارى از گناهان فردى نيز نابود خواهد شد؛ همان گونه كه بين والدين و فرزند ـ از آن بابت كه محبت حاكم است ـ زمينه اى براى غيبت، تهمت، حسادت، كارشكنى، خيانت و ... پديد نمى آيد، زيرا گناه نظير بيمارى و ميكروب است كه در محيط آلوده بيشتر رشد مى كند.
در آثار روايى حضرت عبدالعظيم نيز نكات سازنده و ارزنده شايانى به چشم مى خورد؛ چنان كه در سيره عملى آن حضرت نيز جز تمجيد و ثنا چيزى ديده نمى شود. در اين جا به نمونه هايى اشاره مى شود.

دورى از اختلاف هاى جناحى

حضرت رضا عليه السلام خطاب به عبدالعظيم: سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: «أن لا يجعَلوا للشيطان على أنفسهم سبيلاً، و مُرهُمْ بالصدق في الحديث و أداء الأمانة، و مُرْهُم بالسكوتِ و تركِ الجدال فيما لا يعينهم، و إقبالِ بعضهم على بعض و المزاورة؛

صفحه از 176