اسوه تقوي (بررسي روايات اخلاقي،اجتماعي حضرت عبدالعظيم ع ) - صفحه 174

كرد و دو قرص نان در سفره ضيافت نهاد. ابوذر آن دو گرده نان را برداشت و پشت و رو مى كرد. سلمان پرسيد: براى چه نان ها را بررسى مى كنى؟ ابوذر پاسخ داد: ترسيدم خوب پخته نشده باشند. سلمان به شدت خشمگين شد و گفت:
به چه جرأتى بر اين دو نان بهانه مى گيرى؟ به خدا قسم بر همين دو قرص نان بسيارى از مخلوقات الهى كار كرده اند تا به ما رسيده است به قول سعدى:

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارندتا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردارشرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
سلمان توضيح داد: آبى كه در تحت عرش الهى است، ملائكه اى كه آب را به باد و ابر رسانده اند، ابرهايى كه آن را به باران تبديل كرده اند و به زمين رسانده اند، در اين آب، رعد و برق و فرشتگانى كه اين قطرات را به جايگاهشان رسانده اند، همه دخيل بوده اند؛ پس از آن، زمين و چوب خيش و آهن كشاورز و چهار پايان شخم زننده و خرمن كوب و در مرحله بعد هيزم و نمك و ... و ايادى پيشتر الهى كه نشمردم كوشيده اند تا اين لقمه در اختيار ما قرار گرفته است، چگونه شكر اينها را به جا مى آورى؟
ابوذر گفت: «إلى اللّه أتوب و أستغفر إليه مما أحدثت و إليك أعتذر مما كرهت؛ از اين حركتى كه از من سر زد، به درگاه خدا توبه و استغفار مى كنم و از شما نيز كه ناراحت شدى عذر مى خواهم».

ضيافتى ديگر

روزى سلمان ابوذر را ميهمان كرد، هنگام پذيرايى، نان خشكى از انبان درآورد و آن را خيس و مرطوب كرد و در سفره نهاد. ابوذر گفت: اگر نمك هم بود كه با نان مى خورديم و نان خورش مى كرديم خوشمزه تر بود. سلمان برخاست و مشربه آبش را برد و گرو نهاد و قدرى نمك تهيه كرد و در سفره نهاد.
ابوذر نان و نمك را مى خورد و چنين شكر مى كرد: «الحمد للّه الذي رزقنا هذه القناعة؛ سپاس ويژه خدايى است كه توفيق اين قناعت را به ما مرحمت فرمود».

صفحه از 176