اسوه تقوي (بررسي روايات اخلاقي،اجتماعي حضرت عبدالعظيم ع ) - صفحه 175

سلمان ـ به طنز ـ گفت: اگر قناعت بود ظرف آبِ من به گرو نرفته بود. ۱
اگر همين يك سنت اسلامى، يعنى قناعت، در جهان اسلام مراعات مى شد، امروزه ملل اسلامى ذليل و اسير بيگانگان نبودند. اگر بزرگان جامعه به وادى تجملات و تشريفات نمى غلطيدند، فساد و فحشا و بى عدالتى و فاصله هاى طبقاتى به كمترين حدّ خود مى رسيد؛ همان گونه كه در آغاز انقلاب اسلامى ايران تجربه شد.

تشريفات

شريح قاضى گويد: خانه اى خريدم به هشتاد دينار و برايش سند و قباله اى نوشتم و چند نفر از افراد عادل را گواه گرفتم. اين خبر به گوش على بن أبى طالب عليه السلام رسيد. قنبر غلامش را در پى من فرستاد. هنگامى كه پيش او رفتم، فرمود: اى شريح! شنيده ام كه خانه اى خريده اى و برايش سندى نوشته اى و شاهد و گواهانى گرفته اى و مبالغى داده اى؟
گفتم: آرى. فرمود: «يا شريح! إتّق اللّهَ، فإنّه سيأتيك مَن لا ينظر في كتابك و لا يسأل عن بيّنتك حتى يُخرجك مِن دارك شاخصاً، و يُسلّمك إلى قبرك خالصاً، فانظُر أنْ لا تكون اشتريت هذه الدار مِن غير مالِكها، و وَزِنتَ مالاً مِن غير حِلّه، فإذاً أنت قد خسرت الدارين جميعاً؛ الدنيا و الآخرة...؛اى شريح! از خدا بترس، زيرا به زودى كسى نزد تو مى آيد كه به سند تو نگاه نمى كند و از شاهدان تو نمى پرسد تا تو را دست خالى و برهنه از خانه ات بيرون مى اندازد و تو را تنها به دست قبر مى سپارد؛ بنابراين خوب بررسى كن مبادا اين خانه را از غير مالك واقعى خريده باشى و پول غير حلال بابت آن پرداخته باشى، كه اگر چنين باشد زيان كار دو جهانى؛ هم دنيا و هم آخرت.
اى شريح! اگر هنگام معامله، پيش من آمده بودى، سندى برايت نوشته بودم كه حاضر نمى شدى به دو درهم نيز اين خانه را بخرى.
پرسيدم: چگونه مى نوشتى يا اميرالمؤمنين؟

1.مسند عبدالعظيم حسنى، ح ۷۰؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۱، ص ۵۷.

صفحه از 176