اسوه تقوي (بررسي روايات اخلاقي،اجتماعي حضرت عبدالعظيم ع ) - صفحه 176

فرمود: اين چنين قباله مى نوشتم:
بسم اللّه الرحمن الرحيم
اين خانه اى است كه بنده ذليلى از مرده اى كه آماده رفتن است خريدارى كرده است. از او خريده است خانه اى را در دار الغرور و جايگاه فريب از طرف فانى شوندگان به سوى لشگر نابود شوندگان.
اين خانه چهار حدّ دارد: مرز و حدّ اوّلش، منتهى به دعوت كننده آفت هاست، و حدّ دومش منتهى مى شود به انگيزه و خواهان مصيبت ها، و حدّ سوم آن منتهى است به خواننده شكنجه ها، و حدّ چهارمش مى رسد به ديو گمراه كننده و شيطان فريبنده.
و درب اين خانه از همين جا به فريب شيطان شروع مى شود. اين فريفته آرزو خريد از آن برانگيخته به مرگ، تمامى اين خانه را به قيمت خروج از عزتِ قناعت و ميانه روى و ورود به ذلت گدايى و سؤال. پس آنچه اين خريدار به دست آورد براى عزرائيل است.... كه رباينده جان هاى ستم كاران است مثل كسرى و قيصر و پادشاهان تُبّع و سلطان حمير و كسانى كه مال را بر هم انباشته مى كنند و بر ثروت مى افزايند.
و ساخت و محكم كرد و سخت برافراشت ساختمان هاى دنيا را و ذخيره كرد از ثروت ها و دل بر آن بست به اين گمان كه براى فرزندان خويش گذاشته در حالى كه تمامى آنها را نهاده براى جايگاه داورى و بازخواست و آنجاست كه زيان كنند تبه كاران.
و گواه اين داستان است عقل و وجدان، آن هنگام كه از اسارت آرزوها بيرون رود و با ديده زوال و فنا به اهل دنيا بنگرد و بشنود ندا كننده زهد را كه صدا مى زند ميدان هاى دنيا كه چقدر روشن است راستى و حقيقت براى صاحب دو ديده ظاهر و باطن.
به راستى وقت كوچ يكى از دو روز است: يا روزى كه در آن است و يا روز ديگرش، پس توشه برگيريد از بهترين كارها و نزديك كنيد آرزوها را به مرگ. پس واقعاً كوچ و رفتن و نابودى نزديك شده است. ۱

فهرست

1.مسند عبدالعظيم حسنى، ح ۹۴، امالى صدوق، ص ۳۸۸.

صفحه از 176