كوچ مسافر رى - صفحه 243

يمُوت فى الأرض غربة تغيب عنه فيها بواكيه الاّ بكته بقاع الارض الّتى كان يعبد اللّه عزّوجلّ : عليها وبكته ابوابه وبكته ابواب السّماء التى كان يصعد فيها عمله وبكاه الملكان الموكلان به » . وقال عليه السلام : « انَّ الغريب إذا حضره الموت التفت يُمنة ويسرة ولم ير احداً يرفع رأسه فيقول اللّه عزّوجلّ الى من تلتفت ؟ الى من هو خير لك منّى ؟ ! وعزتى وجلالى ! لئن اطلقتك عن عقدتك لأصيرنّك فى طاعتى وان قبضتُك لأصيرنّك الى كرامتى » 1 .
و آنگاه مى فرمايد : بدان يكى از بندگان خاص خداوند سبحان كه هجرت به سوى خدا و رسول صلى الله عليه و آله وسلمفرمود و در راه مهاجرت وفات يافت و خداوند بر هجرت و رحلت وى اجر عظيم مرحمت نمود حضرت عبدالعظيم عليه السلام است . پس آن بزرگوار تأسّى به انبياى سابقين و ائمه دين عليهم السلام نمود چنانكه در باب هجرت گذشت 2 .

1.من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص ۲۹۹ ح ۲۵۱۱ .

2.مرادش از باب هجرت ، روح و ريحان دهم است . در اين روح و ريحان مسأله هجرت را به نحوى مفصلتر بيان داشته و مى گويد : و در حديث نبوى صلى الله عليه و آله است : « من فرّ بدينه من أرض إلى أرض وإن كان شبراً من الأرض استوجب الجنّة وكان رفيق ابراهيم عليه السلام » ( بنگريد به : مجمع البيان، ج ۳، ص ۱۷۲؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۴۳۳ و در پايان آن چنين است : وكان رفيق ابراهيم ومحمد عليهماالسلام . نيز بنگريد به : كشاف زمخشرى، ج ۱، ص ۵۵۵ ؛ نور الثقلين، ج ۱، ص ۵۴۱؛ مجمع البحرين، ج ۴، ص ۴۹۹ ماده وسع ). يعنى : « هر كس بواسطه حفظ دين خود از زمينى به زمين ديگر فرار كند اگر چه يك وجب باشد بهشت بر او واجب است و در آن رفيق ابراهيم عليه السلام است » . سپس مى گويد : هجرت دو قسم است : يكى حرام و يكى واجب . اما هجرت حرام آن رفتن به بلاد كفر است با عدم اكراه و اجبار و ميل خاطر . و مراد از بلاد كفر آن شهرهائى است كه مهاجر به واسطه توقف در آن از واجبات شرعيه و مستحبات مليّه مانند صوم و صلات و خمس و زكات و حج و اذان و غير آنها باز ماند ، و متمكن از اظهار آثار شرع نباشد به واسطه تسلّط و استيلاء و غلبه كفر . و همين طور است تعرّب بعد از هجرت ، يعنى بعد از اينكه شخص از بلاد كفر هجرت كرد به بلاد مسلمانان ، باز به بلاد كفر عود كند . پس مسلم نبايد از بلد اسلام به بلاد كفر هجرت نمايد مگر آنكه مضطر باشد و اگر تاجرى بقصد تجارت رود در بلاد كفر نتواند دين خود را نگاهدارد نيز همين قسم است ، و بر اوست ترك تجارت كرده به سوى دين خود آيد . اما هجرت واجب كه ممدوح است در نزد خدا و رسول صلى الله عليه و آله عبادتى است كه فضيلت و ثواب بسيار دارد و ترك آن موجب عقاب و گناه است ، و خداوند سبحان در چند جاى از كتاب مجيد مدح مهاجرين و ذمّ تاركين او را فرموده است ، از آن جمله فرمود : « وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللّه ِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّه ِ » ( نساء : ۱۰۰ ) . از آن جمله : « يَا عِبَادِىَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِى واسِعَةٌ فَإِيَّاىَ فَاعْبُدُونِ » ( عنكبوت : ۵۶ ) . از آن جمله : « وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِى سَبِيلِ اللّه َ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللّه ُ رِزْقاً حَسَناً وَإِنَّ اللّه َ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ » ( حج : ۵۸ ) . از آن جمله : « وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِى اللّه َ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الاْخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ * الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ » ( نحل : ۴۱ ـ ۴۲ ) . از آن جمله : « فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِى سَبِيلِى وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُم سَيِّآتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِندِ اللّه ِ وَاللّه ُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ » ( آل عمران : ۱۹۵ ) . از آن جمله : « إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِى أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّه ِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فُيهَا فَأُولئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيراً * إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً * فَأُولئِكَ عَسَى اللّه ُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّه ُ عَفُوَّاً غَفُوراً » ( نساء : ۹۷ ـ ۹۹ ) . و اين آيه كريمه صريح است در مذمت كسانى كه قدرت بر هجرت دارند ، معهذا هجرت نمى نمايند به خلاف آنان كه متمكّن و قادر نيستند . اما حديث نبوى صلى الله عليه و آله بسيار است به يك حديث قناعت مى شود كه حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله فرمودند : « هجرت قطع نمى شود تا اينكه توبه قطع شود ، و توبه قطع نمى شود تا اينكه آفتاب از مغرب طلوع نمايد ، و آفتاب نزديك به ظهور قيامت از مغرب طلوع مى نمايد » ( بنگريد به : مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۹۲ و ج ۴، ص۹۹؛ سنن الدارمى، ج ۲، ص ۲۴۰ ؛ سنن ابى داود، ج ۱، ص ۵۵۵ ح ۲۴۷۹ ؛ بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۲۳۰ ) . و اگر طالب رجوع به بعضى از اخبار نمايد مى داند ائمه طاهرين عليهم السلام و فرزندان ايشان هر يك كه مهاجرت فرمودند آن را عبادتى دانستند و تكليف الهى را بر آن فهميدند مانند حضرت اميرمؤمنان و امامين همامين جناب امام حسن و جناب امام حسين و حضرت على بن موسى الرضا عليهم السلام وسائرين از ائمه كه مجبور در هجرت از وطن مألوف شدند با دوستى كه در مجاورت قبر حضرت رسالت صلى الله عليه و آله داشتند ، و در عراق عرب متحصن گشتند تا شهيد شدند نيز براى ايشان عبادت بوده . و در اين مهاجرتها ثمرات و آثارى مترتب شد ، و تا قيامت يوماً فيوماً آن آثار زياد مى شود .

صفحه از 286