الرسالة العزية فى ترجمة الجليل عزّالدين يحيى الشهيد - صفحه 444

قرن ششم هجرى مى زيسته و با شيخ منتجب الدين هم عهد بوده چه او در كتاب خود چون زندگان ياد نموده و در همين قرن هم به شهادت رسيده است. و روى صندوق چوبى بالاى قبر مطهر كه در قرن هفتم ساخته شده نسب مبارك آن حضرت را به اميرالمؤمنين على عليه السلام مى رساند چه بر روى صندوق كه به امر عضدالدوله ملكشاه ابن ملك شاهرخ غازى ساخته شده نوشته: هذه التربة و المقبره ليحيى بن زيد بن الحسن بن اميرالمؤمنين عليه السلام ، ولى مدركى براى اثبات اين مدعا نمى باشد.
عضدالدوله ملكشاه از حكامى بوده است كه در رى حكومت مى كرده است. و اما اين كه حضرت امام زاده يحيى به دست خوارزم شاه در قرن ششم شهيد شد، حرفى نيست، زيرا همه كتب نسّابه به اين نكته صراحت دارند ولى متذكر نشده اند كه كدام يك از خوارزم شاهيان به اين كار مبادرت ورزيده اند زيرا خوارزم شاه اسم خاص پادشاهى نيست بلكه لقب سلاطينى است كه در ناحيه خوارزم سلطنت مى كرده اند، و به قول ابوريحان بيرونى مؤسس اين خاندان كيخسرو بود.
در قرون اوليّه اسلام خوارزم از حيث حكومت منقسم به دو قسمت مى شد، قسمت شمال كه پايتخت آن گرگانج بود و معمولاً از طرف امراى عرب اداره مى شد و قسمت جنوبى آن (كان) منطقه خوارزم شاهيان بود. نخستين خاندان معروف خوارزمشاهيان بعد از اسلام مأمونيان بودند كه مؤسس آن مأمون والى گرگانج با ابوعبداللّه خوارزم شاه جنگيد و بر او غلبه جست و لقب خوارزمشاهى را به خانواده خود انتقال داد و در سنه 387 درگذشت. در زمان پسر او على بن مأمون خوارزم شاه، ابوعلى سينا دانشمند بزرگوار ايرانى به خوارزم آمد و آن حكمران مقدمش را گرامى شمرد. ابوالعباس مأمون پسر ديگر مأمون در علم دوستى و فضل پرورى پيشه داشت و در زمان ابوالحارث محمّد خوارزم شاه پسر على بن مأمون يعنى در 408 خوارزم شاهيان به دست محمود غزنوى منقرض گرديد. سلطان محمود، امير التونتاش را به حكومت اين خطه برگماشت و او را خوارزم شاه گفتند و در اواخر قرن

صفحه از 446