را بشكستند و كمر عداوت خاندان نبوت بر ميان بستند تا روزى كه به زمين كربلا رسيدند و تيغ بر روى فرزند رسول خدا كشيدند و طمع آخرت بريدند.
اى محبان چون شما را غمى رسد نگاه به اهل بيت مصطفى كنيد و ديده خود اشكبار سازيد و صابر باشيد.
القصه چون حضرت امام حسين عليه السلام با خواص آن حضرت نزول كردند، آن خوارجان بى دينان، اهل بيت رسول خدا را يكان يكان شهيد كردند، چون نوبت شهادت به حضرت امام زمان، امام حسين عليه السلام رسيد غلغله در ملكوت افتاد و ولوله به عالم جبروت رسيد.
ملكان ناله و فغان كردندهمه انگشت در دهان كردند
بارالها چنين روا باشداين ستم بر حسين چرا باشد
و اهل زمين بر شهداى كربلا بگريستند اما از اهل بيت كسى باقى نمانده بود، مگر آن حضرت تنها و بى كس.
چون آهنگ حرب كرد غلغله و فغان از پردگيان حرم آن جناب ظاهر گرديد، زينب خاتون از حرم بيرون دويده با روى خراشان و موى پريشان خود را به دست و پاى حضرت انداخت و گفت: اى برادر مهربان و اى غمگسار مظلومان و اى نور ديده مصطفى و اى جگرگوشه مرتضى و اى سرور سينه فاطمه زهرا ما غريبان و بى كسانيم آواره از خوان مانيم ما را به كه مى گذارى و سفارش ما را به كه مى كنى و ما را به كدام ديار مى فرستى؟! آن گاه حضرت امام حسين عليه السلام سر زينب خاتون را در كنار گرفت و سر و روى او را بوسه داد و گفت اى خواهر مهربان من بدان و آگاه باش كه تقدير پروردگار ملك جليل جبار چنين قرار گرفته كه ما به سينه خود را به آتش دنيا بسوزانيم و لب خود را از تشنگى دنيا پاره پاره سازيم و اين بلا را بر تن خويش و اهل بيت خود راه دهيم آن گاه اهل بيت را وداع كرد و سوار شد اهل خيمه فرياد واويلا برآوردند، از فرياد اهل بيت ملائكه هفت آسمان به گريه درآمدند.