و بعد از وفات شوهر عالى مقدار، خيمه بر سر قبر او زده مدت يك سال آن جا روز به صيام و شب به قيام اقدام مى فرمودند و بعد از انقضاى مدت مذكور، خادمان خود را فرمان داد كه چون تاريك شود خيمه را از آن جا برداريد و چون تاريك شد شنيدند كه قائلى مى گفت: آيا يافتند آن كه گم كرده بودند؟ و ديگرى در جواب گفت: نه بلكه نوميد بازگشتند.
اما سكينه بنت امام حسين عليه السلام را كه به روايتى مسماه به آمنه بود و به قولى اميمه نام داشت و سكينه لقب اوست به جمال و كمال ظاهرى و باطنى موصوف و معروف بود، چنان كه او را عقيله قريش مى گفتند. نخست به عقد مصعب ابن زبير درآمد و چون مصعب عالم را بدرود نمود، عبداللّه ابن عثمان ابن عفان، آن جناب را به حباله نكاح درآورد و پس از فوت عبداللّه، زيد بن عمر بن عثمان به مصاحبت آن سيده عابده مشرف گشت. اما بعد از چند گاه به اشاره عبدالملك ابن مروان عليه اللعنة آن جناب را طلاق داد.
و آن مخدره در شهور سنه سبع عشر و مائه، روى به جنات عدن نهاد. اما طايفه برآنند كه يكى از دختران سرور شهدا زبيده نام داشت كه در واقعه كربلا به نكاح شاهزاده قاسم ابن جناب امام حسن مجتبى عليه السلام درآمد و مرقد مطهرش در شهر كهنه رى، اكنون مطاف طوايف انام است.
جامع اين كتاب مى گويد: كه نهايت بى انصافى است كه با اين همه كتاب هاى قديمى و شهرت سابق كسى در مقام انكار آن برآيد، بسيار جرأت كرده اند منكرين، جناب احديت مروت و انصافى به ايشان كرامت كند.
ليكن در خصوص سكينه و فاطمه؛ دو بقعه در شام هست، يكى نزد بقعه بلال به اسم سكينه و يكى در بازار به اسم فاطمه دختران امام حسين عليه السلام ؛ و خود به زيارت ايشان مشرف شدم.
و ديگر در همين كتاب نقل مى كند كه مادر حضرت امام زين العابدين عليه السلام شهربانو