هشتم در كتاب تاريخ مانندى كه از بلوك دارالمؤمنين قم آورده اند، و كتاب معقولى است، از ابتداى خلقت نور مطهّر حضرت خير البشر و ائمه اثنى عشر صلوات اللّه عليهم اجمعين را نقل مى كند، تا به دنيا آمدن حضرت آدم عليه السلام و در صلب آن حضرت قرار داشتن، صلب به صلب تا به عبد مناف و بعد در صلب هاشم و بعد در صلب عبدالمطلب، و از آن جا نور پيغمبرى صلى الله عليه و آله به صلب عبداللّه و نور على در صلب ابوطالب كه عمران يا عبد مناف مى گويند قرار گرفته، و به دنيا آمدن و مولود ايشان را در كعبه معظّمه، و وفات مادر پيغمبر و كفالت ابوطالب آن حضرت را و عروسى حضرت خديجه را، و معراج پيغمبر و مهاجرت از مكه به مدينه و غزوات آن حضرت و اصحاب صفه و اسلام سلمان و ابوذر و معجزاتى كه از آن حضرت به ظهور رسيده، و بيعت انصار و ساير اموراتى كه واقع شده تا احوالات ائمّه و حجة الوداع تا وفات پيغمبر صلى الله عليه و آله ، و آن چه بعد از فوت حضرت پيغمبر واقع شده و ذكر بعضى از اولاد ايشان را و زوجات را به جهتى نقل مى كند.
و كتاب مبسوطى است ليكن در اول ديباچه اسم خود را نقل مى كند اما اواخر كتاب به جهتى بدين گونه نقل مى كند:
كه امّا اين نسخه از خط امام شريف ابى البركات در ميان سادات تقوي الجوادي كه در آهنگ لار از هزيمت مأمون الرشيد ـ عليه اللعنه ـ آمده بودند و در تقيّه بودند، پيش ايشان بود و اين را حضرت سيّد السادات فى العالم، ثمره شجره بنى آدم زبده خلاصه بنى هاشم، امير سيد يحيى لفظ به لفظ به فارسى ترجمه كرده و سلسله را جد بر جد روشن گردانيده و اين نسخه را به رسم امانت بنهاد تا هرگاه كه اولاد ايشان از تقيّه بيرون توانند آمدن و اظهار اين معنى توانند كردن، اين امانت را به والى ملك برسانند و دين و ملت اهل البيت رسول صلى الله عليه و آله را تقويت نمايند، و اللّه قادر على ما يشأ.
هذه التحرير الاولى على يد عبدالضعيف عباداللّه يحيى ابن جمال الدين ابن ابى طاهر بن عماد بن عمران ابن موسى ابن امام محمد تقى ابن امام رضا ابن امام موسى