امامزادگان رى - صفحه 310

برآوردند و حضرت روى به مدينه نهاد چون به كنار فرات رسيدند حضرت امام حسين بيمار بود بى هوش شد ملك شاه غازى سر مبارك آن حضرت را در كنار گرفته چون حضرت بهوش آمد فرمود: يا ملك من از تو خوشنود شدم خدا از تو خوشنود باد. ملك شاه غازى برخواست و گفت: يا حضرت مرا سه حاجت است به درگاه شما توقع دارم كه روا كنى، حضرت قبول فرمودند: ملك شاه غازى گفت: حجّتى به من دهى اول آن كه بى من به بهشت قدم ننهى، دوم آن كه اولاد مرا دعا كنى كه به هزار پشت در پشت، رو از اين درگاه نگردانند، سوم آن كه اولاد من هرچند از جاهلى گناهكار شوند شفاعت ايشان را نزد جدت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله نمائى.
حضرت هر سه را قبول نمود، دوات و قلم طلبيده و حجت نوشت و به او داده بوسيد و بر هر دو چشم نهاد و حضرت اميرالمؤمنين او را مرخص كرده وداع كرد و روى به ولايت عجم نهاد تا در شهر رى به ملك شميران رسيد و ايشان هرگز تقيه نكردند و روز به روز در محبت اهل بيت مى افزودند و اولاد ايشان به القاب ملك بماندند و شيخ الاسلام طهران خود را از اولاد ايشان مى داند.
حسين اصغر بن امام زين العابدين نسل آن جناب در مدينه مشرفه ساكنند و نسب سادات عالى درجات متوليان قديمى سيد واجب التعظيم امام زاده عبدالعظيم كه در رى مدفون است به آن جناب مى رسد و اين فقره در جلد رابع من جلود اثناعشرى مذكور است و اللّه اعلم.

صفحه از 324