امامزادگان رى - صفحه 312

به حرف ايشان بوده نظر به صداقت ايشان مذكور ساخته اند بعضى از آن ها مذكور مى شود.
از آن جمله آقا ميرزاى عطار طهرانى در حضور عاليجناب مجتهد العصرى حاجى الحرمين حاجى ملا محمد كرمانشاهانى امام جمعه طهران نقل كردند كه محمد شفيع پسر حاجى آقا محمد و جمعى ديگر از اهل سكنه حضرت عبدالعظيم نقل كردند كه در بيابان فيروزآباد جمعى ديدند كه نورى از سمت قبله آمد و به سر قبه مطهره محمد ابن بابويه قمى رفت و از آن جا آمد و داخل روضه زبيده خاتون شد و بيرون نيامد. و پسر ملا امين چراغچى سركار حضرت عبدالعظيم نيز اين نقل را كرد.
كرامات ديگر آن كه، در وقتى كه پى برمى داشتيم كربلائى صفرعلى طهرانى كه چند سال بود كه چشم او نابينا شده بود آمد و روزنه كه به سرداب منور شده بود زيارت مى كرد و مى گويد جمعى آمدند و مرا دور كردند دلم شكست عرض كردم خداوندا به بركت اين عروس قاسم هرگاه دختر حضرت امام حسين عليه السلام است چشم مرا شفا بده كه از اين ذلت كورى عاجز آمده ام و گريه بسيار كردم. همين كه خود را به آن روزنه رسانيدم ديدم چشمم روشن شد و تابوت و سرداب آن حضرت را ديدم از شعف سر از آن روزنه برداشتم كه ببينم بيرون را هم مى بينم ديدم آفتاب و زمين و خلق همه را مى بينم، بسيار خوشوقت شدم از ترس آن كه مبادا رختم را خلق پاره پاره كنند هيچ نگفتم و شب را هم در آن جا ماندم در مهتاب دعاى كميل و قرآن را خواندم و حال چشمم بهتر از اول جوانيم شده.
كرامات ديگر؛ ابراهيم نام، نوكر جماعت شام بياتى بود مى گفت كه مدتى است كه چشم من كور شده و هرچه داشتم خرج كردم خوب نشد حالى كه شنيدم كه در روضه عروس قاسم حاجت خلق برمى آيد آمدم و گريه بسيار كردم و به درگاه خدا ناليدم به بركت آن حضرت چشمم خوب شد.
كرامات ديگر آن كه؛ ضعيفه اى با شوهرش آمد نزديك ظهر در روضه حضرت

صفحه از 324