احكام كيفري قرآن درمكاتب فقهي اسلامي به روايت ابوالفتوح رازى - صفحه 22

6. سرقت پدر از مال فرزند مستوجب حد نيست به اجماع؛ برخلاف داوود، كه قائل به حد است. ۱

ب) احكام سرقت

1. به عقيده ما و شافعى، موضوع سرقت موجب حد هر چيزى مى تواند باشد، اما ابوحنيفه مى گويد: در سرقت ميوه و هر آنچه فاسد مى شود، حد قطع جارى نمى شود. ۲
2. اگر نصاب زر مضروب منقوش باشد، بايد حد را جارى كرد. نظر شافعى نيز همين است؛ اما اگر زر ساو (براده) باشد كه از معدن گرفته شده و نيازمند گداختن و اصلاح (و رفع ناخالصى باشد)، حد جارى نمى شود، و اگر زر خالص باشد، قطع يد به نظر ما واجب است و شافعى دو قول دارد: قطع، و عدم قطع. ۳
3. اگر سه نفر نقب بزنند و كالا يا پولى را از حرز بيرون آورند و سهم هر يك به حد نصاب برسد به نظر عالمان ما، بلاخلاف، و نيز ابوحنيفه و شافعى بايد دست هر سه را قطع كرد، و مالك مى گويد: «اگر متاعى گران باشد، قطع واجب آيد، والا نيايد.» ۴
5 . اگر سه نفر نقب بزنند و چيزهايى برداشته، آماده كنند و يكى از ايشان اين كالا را از حرز بيرون آورد نه همه آنان، به نظر ما و شافعى و مالك فقط دستِ فردِ خارج

1.روض الجنان، ج ۶، ص ۳۷۴.

2.همان، ص ۳۷۲.

3.۵ . همان، ص ۳۷۲.

4. ۴. اگر سه نفر نقب بزنند و هر يك از ايشان چيزى را برگرفته، از حرز خارج كند، هر يك كه گرفته او به حد نصاب برسد، دستش قطع مى شود و هر يك كه برداشته اش كمتر از حد نصاب باشد، دستش قطع نمى شود. مذهب شافعى و مالك نيز همين است؛ اما ابوحنيفه مى گويد: همه اين اجناس برداشته را بايد روى هم رفته قيمت كرد و آن گاه به سه تقسيم كرد. اگر يك سوم آن به حد نصاب رسيد، دست هر سه قطع مى شود. در غير اين صورت، دست هيچ يك قطع نمى شود.

صفحه از 71