پژوهشي فقهي در تفسير ابوالفتوح رازي - صفحه 91

باشد، خصوصا علم ادب و اطّلاع بر ملاحن كلام عرب و علومى كه منسوب باشد به علم ادب از: لغت و نحو وتصريف و علم نظم و معرفت بلاغ و صنعت شعر؛ چه مدار اين لغت و نحو و تصريف و علم نظم و معرفت بلاغت و صنعت شعر؛ چه مدار اين لغت بر اين علوم است، و نيز بايد كه تا متقن بود علم اصول را تا اقوالى كه قادح بود در اصول بشناسد و اجتناب كند، و تأويل آيات متشابه بر وفق اصول كند؛ چنان كه ادلّه عقل اقتضاى آن كند و مطابق بود آيات محكم را.
و بايد تا فقيه باشد تا آياتى كه متضمّن احكام شرعى باشد، معانى آن و وجه استدلال از او بر مذهب صحيح بداند، و اين معنى تمام نشود تا عالم نباشد به اصول فقه كه بناى فقه بر آن است و ادلّه از او مستخرج بود. و چاره نباشد از طرفى اخبار كه لايق باشد به آيت و معنى او، و آياتى كه وارد باشد بر سببى، سبب نزول او بگفتن، و قصّه اى كه متعلّق باشد به آيت ببايد گفتن به مقدار آنكه گزارش معنى آن بباشد.
پس چنانكه بينى، مصنّف اين جنس را چاره نيست از اين جمله علوم؛ چه اگر در بعضى از اين علوم بى بهره باشد، چون به آن علم رسد، يا مهمل فرو گذارد يا تخبّط كند در چيزى كه ناگفتن به از گفتن باشد، و كشف عوار خود كند و هتك ستر، و آن چون حجّتى باشد بر جهل او به آن نوع». ۱
به همين جهت، مؤلف خود در هر مورد كه اين مباحث پيش آمده، همانند يك متخصّص در هر يك از آن علوم نظر داده است كه ما به عنوان نمونه به بعضى از آن موارد اشاره مى كنيم.
در مورد تسلط وى بر ادبيّات عربى مى توان به بحث گسترده ادبى وى در ذيل آيه شش سوره مائده اشاره كرد. وى با استفاده از «اذا» در «إِذا قُمْتُمْ» به وجوب مقدمى وضو استدلال مى كند و با توجه به اينكه «إلى» را در «إِلَى المَرافِقِ» به معناى «مع» دانسته لزوم ابتدا شستن مرفق را به اثبات مى رساند. و نيز از از نصب

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۱ ـ ۲.

صفحه از 97