ابوالفتوح رازى در ادامه سخن مى نويسد:
«بدان كه آن چه از اين حديث، موافق مذهب ما نيست، آن است كه رسول صلى الله عليه و آلهنشايد كه زن بيگانه را چندان بنگرد و تأمل كند تا عاشق شود و نيز خود نشايد كه به زن مردمان، عاشق شود. اگر چه عشق از قبل خدا است و شهوتى باشد سخت به مشتهاى مخصوص، ليكن در حق پيغمبر منفّر (نفرت انگيز) است». ۱
اين روش ابوالفتوح است كه در مواردى مانند يك محقق شيعى با مبانى اماميّه پيش رفته است، ۲ اما چنان كه ملاحظه خواهيم كرد او در قصّه آغاز وحى چنين برخورد نكرده؛ بلكه با همان حديثهاى مكتب خلافت و بر اساس حديثهاى داستان گونه و افسانه اى به تفسير آيات مربوط پرداخته است.
داستان آغاز وحى
مسئله وحى و بعثت پيامبر از مباحث بسيار حسّاس و دقيق تاريخ اسلام و سيره رسول اكرم صلى الله عليه و آله است و از روزگاران قديم به سبب دور بودن موضوع از افق افكار عادى و مشكل بودن درك چنان ارتباط غيبى، ميدان براى قصّه گويان و داستان پردازان باز بوده است و آنان مطالب افسانه اى را بدون ملاحظه مقام منيع رسالت وارد سيره نبوى كرده اند كه اولاً، با اصول شناخته شده قرآنى ناسازگارند. ثانياً، زبان عده اى بدخواه و ضد اسلام به مقدّسات اسلامى و شخصيت نبى اكرم صلى الله عليه و آلهدراز گشته و بدان وسيله و به دنبال آن عقيده برخى مردمان ساده لوح مخدوش شده است.
1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۵۷ ـ ۱۶۱.
2.اصولاً ماجراى زيد و زينب در سوره احزاب با پرداختن به مسئله تبنّى و فرزندخواندگى و دقّت در خود آيات ۳۷ تا ۳۹، كاملاً واضح است و در فهم آن، نيازى به چنان قصّه سازى و خيال پردازيها نيست و اين موضوع علاوه بر آنچه شيخ ابوالفتوح بدان اشاره كرده و علّامه شعرانى در تعليقات خود به آن پرداخته است، مى تواند موضوع مستقلى براى تحقيق قرآنى، حديثى و فقهى و اخلاقى باشد و اين مجال، بيانى بيش از اين نمى طلبد.