كنم ۱ . آن گه روى به خديجه كرد و اين بيتها بگفت:
اى خديجه! اگر آنچه را كه تو به ما گفتى، حقيقت داشته باشد، بدان كه احمد، پيغامبر و رسول است. جبرئيل و ميكائيل با هم از سوى خدا برايش وحى مى آورند كه سنيه گشايد و در پرتو آن گرونده او، عزّت مى يابد؛ ولى بدبخت و منحرف، دچار ضلالت و گمراهى گردد. دو گروه اند: جمعى در بهشت اند و عده اى هم در دوزخ به غل و زنجير عذاب، كشيده شوند». ۲
قبل از هر سخن به نكته اى اشاره مى كنم كه فقط از نقل و بيان ابوالفتوح بر مى آيد و ما چنان چيزى را از ديگر متون عربى نتوانستيم استنباط كنيم. بيان ايشان اين است:
«خداى (جلّ جلاله) رسولش محمد را خطاب با او، مراد جمله امت، گفت: بخوان». و آن نكته اين است كه: درست است وحى در آغاز، به طور مستقيم بر رسول نازل شده و مخاطب اول اوست، ليكن در واقع، خطاب همگانى و فرمان، عمومى است و همه بايد با برنامه وحى زيست كنند و زندگانى شان را سامان بخشند، بخوانند، آگاهى پيدا كنند و در آغاز قرائت و تعليم و تعلّم با نام خدا شروع نمايند و كارشان خدايى باشد و بس. اين، نكته اى است اساسى وآموزنده كه انبياى الهى، اسوه و سر مشق اند و تكليف، عمومى و خطاب به صورت غير مستقيم همگانى؛ هر چند كه كسوت رسالت فقط بر اندام رسولان حق تعالى برازنده است و بس: «اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»۳ ، خدا داناتر است كه پست رسالت را كجا نهد.
1.سعى كرده ايم نثر ابوالفتوح را جز اندك تغيير ندهيم.
2.گزيده روض الجنان و روح الجنان، احمدى بيرجندى، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۶؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۲۹ و ۱۲۸، تصحيح ابوالحسن شعرانى؛ ج ۱۱، ص ۳۰۷.
3.انعام (۶): آيه ۱۲۴.