قصّه آغاز وحي - صفحه 185

5

قصّه آغاز وحى

سيد ابراهيم علوى

شيخ ابوالفتوح رازى از مفسران امامى، دانشمندى است حق بين و روشنگر. او در تفسير خود سعى دارد اسرائيلياتى را كه وارد كتابهاى تفسير شده، پيرايش كند. وى پس از اشاره به پاره اى از آن احاديث سست و بى اساس، با صراحت تمام به تحليل آنها مى پردازد و ياوه و باطل بودنشان را مدلّل مى سازد؛ مثلاً در تفسير سوره احزاب و در توضيح آيه هاى مربوط به قصّه زينب دختر جحش و زيد پسر حارثه، غلام آزاد شده رسول اللّه صلى الله عليه و آله، چنين مى نويسد:
«مفسّران گفتند آيت، درباره زينب بنت جحش آمده و درباره برادرش عبداللّه ابن جحش.
رسول كس فرستاد، او را بخواست براى زيد بن حارثه. او مولاى رسول اللّه عليه السلامبود و آزاد كرده. او را از سبى جاهليّت خريد در سوق عكاظ، آزادش كرد و به فرزندى بپذيرفت. و چون رسول كس فرستاد و خطبه 1
كرد، زينب پنداشت كه رسول او را براى خود مى خواهد، اجابت كرد. چون بدانست كه او را را براى زيد حارثه مى خواهد، ابا كرد و گفت: من دختر عمه رسولم و از اشراف زنان قريشم؛ كى روا دارم كه زن مولا باشم و برادرش عبداللّه جحش هم اين گفت. و اين زينب با جمال بود. خداى تعالى اين آيت فرستاد:
«ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤمِنَةٍ إِذا قَضَى اللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ

1.خطبه: خواستگارى كردن.

صفحه از 199