قصّه آغاز وحي - صفحه 192

طريق اهل كتاب (يهود و نصارا) و جزئيات ديگر قابل مطالعه و در خور دقت است و انگيزه هاى يهوديان و مسيحيان را در اين گونه داستانها، برملا مى سازد و روح تفوق جويى و خود برتر بينى را مشخّص مى كند.
مسئله ديگر در مقايسه اين نقلها و روايات مختلف آن است كه در نقل ابوالفتوح رازى از موسى بن عمران، پيامبر كليميان، و از عيسى بن مريم، پيامبر نصرانيان، هر دو نام برده شده، ليكن در روايات طبرى فقط از موسى، پيامبر يهود، اسم به ميان آمده است و با در نظر گرفتن اينكه مورّخان، ورقه نوفل را نصرانى دانسته اند، اين سؤال پيش مى آيد كه آيا او از ذكر عيسى بن مريم غفلت كرده و يا آنكه جاعل و سازنده قصّه به حكم آنكه دروغگو حافظه ندارد، ردّ پا به جا گذاشته و خواه ناخواه نشانى از اسرائيليات بر جاى مانده است؟ هر چند كه ممكن است راويان، در نقل كامل و يا ناقص قصّه، متفاوت بوده باشند و كاستى بدانها منسوب باشد.
به هر حال، قهرمان داستان عمدتاً ورقة بن نوفل نصرانى است و هر چند كه خديجه عليهاالسلام نيز در ايجاد اطمينان پيامبر به نبوّت خويش، نقش ايفا كرده، ليكن تأثير اساسى از آن ورقه است.
نكته ديگر:
امرى كه در روايت ابوالفتوح و برخى نقلهاى ديگر چشمگير است، طرح جنگ و جهاد در سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است. به منطوق قرآن كريم، جهاد و مبارزه و جنگ و قتال در برنامه همه انبيا و رسولان الهى وجود داشته است: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ»۱ ؛ چه بسيارند پيامبرانى كه جمعيّت فراوانى، در ركاب آنان پيكار و مقاتله كرده اند. ليكن طرح جنگ در اين حديث در اسلام و سيره نبى مكرّم همان خطّ سياه و توطئه نامباركى است كه از روزگاران نخست تا به امروز ادامه داشته است.

1.آل عمران (۳): آيه ۱۴۶.

صفحه از 199