قصّه آغاز وحي - صفحه 194

بگو آن را (قرآن) روح القدس از سوى پروردگار تو بر تو نازل فرمود تا بدين وسيله مؤمنان را ثبات و پايدارى بخشد و براى مسلمانان بشارت و هدايت باشد.
ملاحظه مى كنيد كه در اين آيه ها وحى و قرآن، مايه ثبات و آرامش و اطمينان خاطر پيامبر و ساير اهل ايمان معرّفى مى شود و آن را وسيله بشارت و هدايت مى شمارد. پس چنان چيزى، چگونه مى تواند موجب شك و ترديد و سبب وحشت و اضطراب و ترس و نگرانى باشد؟! معلوم است كه حديث، جنبه افسانه و داستان سرايى دارد.
از داستان مزبور با نقلها و مضمونهاى متفاوت چنان برمى آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله از بعثت و رسالت خود كاملاً بى خبر بوده و غافلگيرانه با فرشته وحى رو به رو و دچار ترس و توهم شده است! در حالى كه اوّلاً، اگر در آنجا، قرائن و شواهدى وجود داشته كه خديجه و ورقه در پرتو آنها، نبوّت و تحقق وحى را باور كرده اند، چطور آن قرائن و شواهد براى خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله مطرح نبوده است؟ ثانياً، وحى امتياز اصلى پيامبران خداست: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ...»۱ ؛ «بگو جز اين نيست كه من نيز بشرى هستم همانند شما، به من وحى مى شود...». پس مخدوش كردن آن به هر نحو كه باشد، مقام پيامبران را پايين مى آورد و آنان را در رديف انسانهاى عادى قرار مى دهد و هدف جاعلان چنين قصّه ها نيز همين است و چنان كه از محتواى عهد قديم و جديد، همين برمى آيد و گويا وحى، ملعبه عدّه اى شيّاد قرار گرفته است.
ثالثاً، امير مؤمنان على عليه السلام در نهج البلاغه با صراحت تمام درباره سابقه ارتباط رسول اكرم صلى الله عليه و آله با عالم وحى و فرشتگان الهى، سخن گفته؛ آنجا كه فرمود:
و لقد قرن اللّه به صلى الله عليه و آله من لدن ان كان فطيماً اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم و محاسن اخلاق العالم ليله و نهاره ۲ ؛ همواره خدا از دوران شير

1.كهف (۱۸): آيه ۱۱۰.

2.نهج البلاغه، خطبه قاصعه.

صفحه از 199