كه شخصى، يك صحنه عينى را مشاهده مى كند ۱ .
مفسر بزرگوار شيعه در سده هاى نخستين اسلامى، امين الاسلام طبرسى، در ردّ افسانه هاى تاريخى مى نويسد:
«خدا بر رسول خود وحى نمى كند، مگر با برهانهاى آشكار و دليلهاى روشنى كه نشان مى دهد او از سوى خدا مبعوث گشته و مشمول لطف حق و نزول وحى قرار گرفته است و هرگز در دل او شك و شبهه و يا ترس و واهمه و افكار نارواى ديگر خطور نكرده است». ۲
قاضى عياض، از علماى بزرگ اهل تسنن نيز در رفع آن افسانه ها، نوشت:
«صحيح نيست شيطان به صورت فرشته درآيد و امر را بر پيامبر مشتبه كند، نه در آغاز وحى و نه در ادامه آن». ۳
حتى خود ابوجعفر طبرى، از ناقلان مهم همان قصه ها، در جايى مى نويسد:
«پيش از آنكه جبرئيل، خبر رسالت و نويد نبوت بر محمد بياورد، او آثار و نشانه هايى مى ديد؛ از آن نوع نشانه هايى كه انسانهاى مورد تكريم و تفضيل الهى مى بينند». ۴
بررسى حال راويان
در پايان به بررسى حال رجال و راويان نخستين آن قصّه ها مى پردازيم تا در متن و سند هر دو دقت كرده باشيم.
درباره حضرت خديجه، كه به هنگام بعثت و نزول وحى، در زندگى پيامبر حضور داشته، سخنى نداريم، جز ياد نيك كه او ام المؤمنين و مقامش محرز است و از انتساب به هر آنچه از شخصيت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بكاهد، مبراست؛ و همچنين
1.بحارالأنوار، ج۱۸، ص ۲۶۲.
2.مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۳۸۴.
3.الصحيح من سيرة النبى الاعظم، ج ۱، ص ۲۳۴، به نقل از الشفاء بتعريف حقوق المصطفى، ج ۲، ص ۱۲۰.
4.تاريخ طبرى، ج ۱، ص ۵۲۹ .