مواسات در لغت و حدیث

پرسش :

مواسات در لغت و حدیث به چه معناست؟



پاسخ :

مواسات[۱]مانند «اُسوه» ، از مادّه «أسو» است . اين مادّه بر درمان و تيمار و اصلاح كردن ، دلالت دارد ، و «واسَيْتُه» ساخت ديگرى است از «آسَيْتُه» . فيروزآبادى در معناى «مواسات» مى گويد :

آساهُ بِمالِهِ مُواساةً : أنالَهُ مِنهُ وجَعَلَهُ فيهِ اُسوَةً ، و لا يَكونُ ذلِكَ إلّا مِن كَفافٍ ، فَإِن كانَ مِن فضلَةٍ ، فَلَيسَ بِمُواساةٍ .[۲]

[عبارتِ] «آساه بماله مواساةً» ، يعنى : از مال خود به او بخشيد و او را در آن شريك گردانيد . و مواسات ، در جايى است كه شخص از كفاف (مورد نياز) خود ، به كسى ببخشد ، و اگر از اضافه كفافش بدهد ، مواسات نيست .

ازهرى با افزودن معنايى ديگر براى «مواسات» مى نويسد :

يُقالُ : هُوَ يُؤاسى فى مالِهِ ، أى يُساوى ، و يُقالُ : رَحِمَ اللّهُ رَجُلاً أعطى مِن فَضلٍ ، وواسى مِن كَفافٍ ؛ مِن هذا .[۳]

گفته مى شود : «هو يُؤاسى فى ماله» ، يعنى : مال خود را به طور مساوى تقسيم مى كند (مى بخشد) . نيز گفته مى شود : «رحم اللّه رجلاً أعطى من فضل و واسى من كفاف» ، يعنى : خدا رحمت كند مردى را كه از اضافه بر نيازش ببخشد و از كفاف خود كمك كند !

بنا بر اين، همدردى با ديگران و شريك ساختن آنان در بهره گيرى از مواهب زندگى، از آن جهت كه نوعى درمان و اصلاح اجتماعى است ، «مواسات» ناميده مى شود.

نكته قابل توجّه در «مواسات مالى»، اين است كه شرط تحقّق آن ، نيازمند بودن شخص به چيزى است كه در اختيار ديگران مى گذارد .

به بيان روشن تر ، كمك كردن به ديگران ، سه درجه دارد كه هر يك ، عنوانى خاص و ارزشى متفاوت با ديگرى دارد :

درجه اوّل : كمك كردن به نيازمندان از اضافه بر نياز خود . اين نوع از كمك كردن ، با توجّه به چگونگى آن ، «انفاق» ، «اهدا» ، «صدقه» و «سخا» و امثال آن ناميده مى شود .

درجه دوم : شريك كردن نيازمندان با خويش و سهيم كردن آنها در آنچه خود بدان نيازمند و علاقه مند است . اين نوع كمك رسانى ، «مواسات» ناميده مى شود .

درجه سوم : واگذار كردن همه آنچه خود بدان نياز دارد ، به ديگران . اين نوع از كمك رسانى ، از بالاترين ارزش هاى اخلاقى شمرده مى شود و «ايثار» نام دارد .

مواسات ، در حديث

كاربرد «مواسات» در احاديث اسلامى ، منطبق بر ريشه لغوى آن است ، بدين معنا كه اين كلمه ، گاه در سهيم كردن ديگران با خود در بهره گيرى از مواهب زندگى و امكانات مادّى مورد نياز خويش ، و گاه در رعايت عدالت در برخورد با ديگران ، به كار مى رود .

تأسّى و مواسات ، با عنايت به ريشه لغوى آنها ، دو ره نمود مهمّ فرهنگى اسلام در جهت ايجاد اصلاحات اخلاقى ، اقتصادى و حقوقى در جامعه اند .

تأسّى جستن به كسانى كه از غناى اخلاقى برخوردارند و تلاش نمودن براى همسان سازى خود با آنان ، از فقر اخلاقى مى كاهد ، چنان كه «مواسات» به معناى اوّلش ، فاصله طبقاتى را كاهش مى دهد و به معناى دومش ، زمينه ساز برخوردارى همگان از حقوق عادلانه و يكسان خواهد بود .


[۱]. مُواسات ، همچنان كه در عربى به معانى متعدّد و متفاوت به كار رفته است ، در فارسى نيز معادل هاى مختلف گرفته است ، كه عبارت اند از : فداكارى ، از خود گذشتگى ، نيكخواهى ، خيرانديشى ، خيررسانى ، حمايت ، رعايت ، به يك چشم ديدن ، غمخوارى ، همدردى ، شريك ساختن ، و ... (ر . ك : لغت نامه دهخدا ، فرهنگ جامع كاربردى فرزان ، فرهنگ معاصر عربى ـ فارسى) .

[۲]. القاموس المحيط : ج ۴ ص ۲۹۹ .

[۳]. معجم تهذيب اللغة : ج ۱ ص ۱۶۳ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت