جوان و منطق هيجان - صفحه 27

تفكّر منطقى و كرامت نفس

ديدگاه تفكّر عاقلانه ، بر «كرامت نفس» انسان تأكيد دارد و ارزشمند بودن انسان را در گرو تعقّل و تفكّرِ منطقى مى داند و بس. جوانى كه عاقلانه مى انديشد ، در بينش خود، بين «خوب بودن» يا «بد بودنِ» احساسات و عملكردها با «خوب بودن» يا «بد بودن» شخصيت خود، فرق مى گذارد. گاه ممكن است انسان، احساسات و عملكردهاى بدى داشته باشد؛ ولى اين ، دليل نمى شود كه فرد فكر كند كه آدم بدى است؛ چرا كه مى تواند جبران كند و خود را با تلاش و كوشش، از مهلكه هيجان زدگى و عملكرد بد ، نجات دهد.
بنا بر اين ، تفكّر و تعقّل منطقى ـ كه در قرآن ، بسيار بدان تأكيد شده است ـ به ما كمك مى كند كه هر تصوّر و تفكّرى كه درباره خود و ديگران داريم، عاقلانه، منطقى و همه جانبه باشد و از ارزيابى غلط و مقايسه هاى نابه جا و غيرعلمى درباره خود و ديگران پرهيز كنيم؛ با عينك خوش بينى به همه نگاه كنيم و همه را مخلوق خوب خدا بدانيم و بپذيريم كه نبايد به خاطر «داشتن» يا «نداشتنِ» امكانات يا توانايى ها و يا ضعف ها و كمبودها و يا گفتارها و رفتارهاى مختلف، خود يا ديگران را دائم سرزنش كرد. بايد عاقلانه و آرام و با تدبير، ضعف ها و نقص ها را برطرف كرد.
بايد ابتدا احساسات و هيجان هاى خود را صادقانه بپذيريم و سپس فكر كنيم و علاقه مند شويم و كنجكاوى كنيم و علّت هر رفتار و حادثه را كشف كنيم، تا برخوردى منطقى و مناسب با آن داشته باشيم. اگر كسى در خيابان ، به ما تنه محكمى زد، بلافاصله به او پرخاش نكنيم. احتمال بدهيم كه او ممكن است دنبال كارى باشد كه اگر به آن نرسد، موجب وارد آمدن صدمه جانى يا مالى به انسانى بشود. نبايد زود عصبى شويم و به او پرخاش كنيم. دنيا كه به آخر نرسيده! بايد احساسات و هيجانات عصبى خود را كنترل كنيم و بدانيم كه با ناراحتى و عصبيت، كارها درست پيش نمى رود؛ بلكه فقط وقت را از بين مى برد و موجب گناه و آزردن ديگران مى شود.
اگر در برابر هر حادثه اى كه در زندگى براى مان اتفاق مى افتد، پاسخى منطقى و عاقلانه نداشته باشيم و درباره آن فكر نكنيم و آن را درست تحليل و ارزيابى نكنيم، عوارض ناشى از آن رويداد، ممكن است موجب بروز نشانه هاى اختلال روانى (مثل: افسردگى، دل سردى، بى رغبتى، عدم احساس موفقيت در كارها و...) بشود و اين امر، اگر طولانى و مستمر شود، منجر به افسردگى هاى شديد و اختلالات روانى در ما خواهد شد. وجود هيجان ها و احساسات در جوان، لازمه زندگى اوست. مهم، چگونگى برخورد با آنهاست؛ چرا كه گاه ، عدم تفكّر عاقلانه و منطقى و نيز طولانى شدن عوارض هيجان ها و عصبانيت ها سبب تضعيف روحيه و تخريب شخصيت جوان مى شوند و تنها راه علاج آن و مقابله با آن، بازگشت به تفكّر منطقى است كه در دين مبين اسلام، بسيار نسبت به آن، تأكيد و سفارش شده است.
اگر در مسائل و رويدادها به علت يابى بپردازيم، خواهيم فهميد كه اكثر هيجان ها و احساسات و عصبانيت هاى ناراحت كننده، به علّت عدم آگاهى و يا ناشى از توهّمات و بدبينى هاى نابه جا و تصميمات عجولانه در كارها و يا پيش داورى ها و وسوسه ها و القائات شيطانى در آدمى است و موجب دردسرهاى فراوانى براى افراد مى شود. به طورى كه فرد به علّت عدم تفكّر و تحليل و عدم واقع نگرى نسبت به موضوع و حادثه ايجاد شده، تصوّراتى نادرست و يا اغراق آميز از مسئله پيدا مى كند كه موجب تداوم و بلكه افزايش حالت عصبيّت او مى شود. همين امر، در جاى خود، مانع انجام يافتن كارهاى مفيد توسّط افراد مى شود و فرد مبتلا، وحدت و هماهنگى شخصيت خود و ديگران را دچار آسيب مى كند. البته بايد توجه داشت كه احساسات و هيجان ها و حتّى عصبانيت ها در بيشتر افراد ، به طور خودآگاه و يا ناخودآگاه، ريشه درست و منطقى ندارند ، در حالى كه مى توانند داشته باشند .

صفحه از 36