تسلّط بر خويشتن - صفحه 79

دين، چه مى گويد؟

شايد كمتر جوانى يافت شود كه سوداى كسب رضايت الهى را در سر نپروراند و با آرزوى رسيدن به تقواى الهى، روزگار سپرى نكند. يكى از صفات پسنديده اى كه در فرهنگ اسلامى در ذيل «خودسازى» قرار گرفته، «عفّت» است كه مى تواند مقدّمات توفيقات الهى را فراهم نمايد و به نظر مى رسد لغزشگاه خطرناكى براى سنين نوجوانى و جوانى باشد.
در يك نگاه اجمالى، روايات عفّت را به سه دسته تقسيم مى كنيم:
دسته اوّل، رواياتى هستند كه در مقام ارزش گذارى و بيان اهميت عفّت اند ، مانند اين سخن حضرت امام باقر عليه السلام كه مى فرمايند :
برترين عبادت، عفّت ميل جنسى و شكمى است.۱
و يا روايتى كه در آن، بعد از «معرفت الهى»، صفت «عفّت» را مهم ترين ارزش به حساب آورده اند. ۲ يا در روايت بسيار زيبايى، ابوبصير مى گويد: روزى خدمت امام باقر عليه السلام بودم كسى سؤال كرد كه من در انبان، اعمال عبادى و نماز و روزه زيادى ندارم، امّا اميد آن دارم كه جز از حلال نخورم و جز از طريق صحيح، آميزش جنسى انجام ندهم. امام صادق عليه السلام رو به او كرد و فرمود:
كدام جهاد ، بالاتر از عفّت است؟۳
شايد منظور امام عليه السلام اين باشد كه عبادت ، تنها به نماز و روزه نيست، بلكه خويشتندارى در مقابل مال حرام و شهوت جنسى، خود از بالاترين عبادت هاست و نبايد آن را كوچك شمرد. شايد هم اهميت ترك گناه، باعث اين بيان حضرت شده است؛ چرا كه در فرهنگ احاديث ما سفارش شده است كه : «شما ابتدا خود را از بدى ها پاك كنيد و سپس به اعمال نيك بپردازيد؛ چرا كه وقتى اعمال نيك ، با اعمال زشت در يك جا جمع شوند، اعمال نيك، ديگر فايده و اثر لازم را نخواهند داشت». ۴ علاوه بر اين توضيح، نكته ديگرى هم در بين است و آن «ايجاد انگيزه» است و رواياتى از اين دست، بسيار يافت مى شوند كه فضيلت و اهميت عفاف را نشان مى دهند و در ايجاد انگيزه براى عمل عفيفانه، بسيار نقش دارند و شايد كثرت اين دسته نيز از همين منظر توجيه شود؛ زيرا مهم ترين محرّك براى انجام دادن هر كارى، همان داشتن انگيزه زياد است.
وقتى انسان مؤمن، مشاهده مى كند كه اهتمام به عفّت ، تا اين اندازه براى خداى متعالْ اهميت دارد و صاحبان شريعت، جايگاهى در حدّ و اندازه شناخت الهى ـ كه از مهم ترين اركان اسلام است ـ به آن داده اند يا آن را در زمره بهترين جهادها قرار داده اند، بى شك ، هر انسان مؤمنى كه به اين متونْ اعتقاد دارد ، اين موقعيت ممتاز را به راحتى از دست نمى دهد و با انگيزه اى بالا ، درصدد دستيابى به اين صفات برتر خواهد بود. ضمنا مطالعه اين مجموعه احاديث ، حتى به صورت مكرّر و تفكّر در طريقه ارتباط با آنها مى تواند باور به آنها را براى ما تقويت نمايد.
يكى از سنّت هاى خوبى كه در زمان هاى قديم وجود داشت ، اين بود كه بسيارى از مؤمنان ، به خواندن كتاب هايى چون : تُحَف العقول ، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، الخصال ، نهج البلاغه ، مَكارم الأخلاق و... اهتمام داشتند و شايد بيشترين فوايد، علاوه بر آشنايى با مفاهيم و آموزه هاى اخلاقى، ايجاد انگيزه در آنها بود كه سزاوار است ما نيز با برنامه ريزى دقيق، به گونه اى روشمند با مفاهيم اين ميراث گران بها آشنا شويم و با توجّه به احترامى كه براى يافته هاى علمى قائل هستيم ، اسير زرق و برق واژگان علمى نشويم و آنچه خود داشته ايم و داريم ، از بيگانه تمنّا نكنيم.
دسته دوم ، رواياتى هستند كه جايگاه مفهومىِ عفّت و همبستگى معنايى آن را با ديگر مفاهيم اخلاقى بيان مى كنند و در مسير ايجاد اين صفت براى هر سالك، نقش مهمّى ايفا مى نمايند. براى نمونه، رواياتى از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده است كه بين «ورع» و «عفّت» ، رابطه برقرار نموده ، ۵ «قناعت» را با «عفاف» ، يكى دانسته؛ ۶ «صبر از شهوت» را معادل «عفّت» شمرده ۷ و «حيا» را قرين «عفّت» دانسته است. ۸ در حديث زيباترى نيز خطاب به فرزند خويش مى فرمايد: «فرزندم! آيا مى دانى جوان مردى چيست؟». امام حسن عليه السلام پاسخ مى دهد: «آرى! عفاف و اصلاح اموال». ۹ با دقّت در اين چند روايت ، به اين نتيجه مى رسيم كه اگر كسى مى خواهد صفت عفاف را در خود ايجاد كند ، بايد بعضى زمينه ها را نيز براى خويش فراهم سازد، مانند حيا، كه عفّت، بدون آن، اصلاً امكان تحقّق ندارد. ۱۰ بررسى دقيق چنين شبكه معنايى، كار گسترده اى محسوب مى شود كه در نوشتار حاضر نمى گنجد و اين چند سطر نيز براى نمونه ذكر شد .
دسته سوم، رواياتى هستند كه مستقيما به جنبه هاى كاربردى ترى اشاره دارند؛ چرا كه پيشوايان معصوم، محدوديت هاى رفتارى ما را به خوبى مى دانستند، لذا در مواردى ، پا را از حوزه گزاره هاى توصيفى و ارشادى ، فراتر گذاشته اند و به تبيين آثار و پيامدها نيز پرداخته اند. براى نمونه، روايتى از حسن بن جهم است كه مى گويد: امام رضا عليه السلام را ديدم كه خضاب كرده بود. به ايشان عرض كردم: «جانم فدايتان! خضاب نموده ايد؟». فرمودند: «بله، چرا كه آراستگى شوهر در افزايش عفّت همسرش مؤثّر است و به درستى كه زنان، وقتى شوهران خويش را ژوليده مشاهده كنند، دست از عفّت خويش برمى دارند». ۱۱ در اين روايت، به يك نكته روان شناختىِ «روابط بين شخصى» اشاره شده است و آن اين كه بخشى از عفّت، توسّط رفتار اطرافيان شخص، تأمين مى شود؛ يعنى فراهم كردن محيطى كه شخص، براى ارضاى نيازهايش مجبور نشود به محيط هاى نامحرم متوسّل شود. شبيه اين مضمون را حضرت على عليه السلام در ضمن يك نكته تاريخى بيان كرده اند:
زنان بنى اسرائيل ، از حريم عفّت خويش خارج شدند و علّت آن ، كم توجّهى شوهرانشان به آراستگى خويش بود.۱۲
در همين زمينه ، روايتى هست كه تأثير هديه دادن را بيان مى دارد. رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
هديه دادن مرد به همسرش ، در عفّت همسرش تأثير بسزايى دارد.۱۳
البته اين روايات ، در فضاى زندگى خانوادگى است و نقش عوامل رفتارى را در ايجاد و تسهيل عفّت نشان مى دهد. در كنار اينها، روايات ديگرى نيز مشاهده مى شوند، ازدواج را بهترين شيوه تأمين عفاف شمرده اند يا توصيه كرده اند كه در صورتى كه شخص، توانايى ازدواج را ندارد، با استعانت از خدا و بعضى اعمال (مثل روزه گرفتن)، گوهر عفاف خويش را محافظت نمايد تا خداى متعال ، براى او گشايش قرار دهد.

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۷۹.

2.تحف العقول، ص ۲۸۲ .

3.الكافى، ج۲، ص ۷۹ .

4.تحف العقول، ص ۵۱۰ .

5.مستدرك الوسائل، ج۱۲، ص ۱۷۰.

6.عيون الحكم والمواعظ، ص ۳۴.

7.همان، ص ۵۷ .

8.غرر الحكم، ص ۵۷۱ .

9.بحار الأنوار، ج ۷۶، ص ۳۱۲.

10.ر. ك : غرر الحكم، ح ۶۱۸۱ ؛ بحار الأنوار، ج ۳، ص ۸۱ .

11.الكافى ، ج ۵، ص ۵۶۷ .

12.بحار الأنوار، ج ۷۶، ص ۱۰۲؛ الكافى ، ج ۵، ص ۵۵۴ .

13.كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۲۷۲، ح ۸۲۸ .

صفحه از 84