الف . مهارت هاى شناختى ـ معنوى
شناخت ، منشأ رفتارها و احساسات انسان است . خويشتندارى و بازدارى ، در هر قلمرويى از جمله در قلمرو جنسى ، نيازمند برخوردارى از شناخت ها و باورهاى لازم است . اين جاست كه مفاهيمى همانند معرفت ، ايمان و باور به خدا معنا مى يابند . ايمان و باور به خدا ، يكى از مهم ترين عوامل در تقويت خويشتندارى جنسى است كه كمتر مورد توجّه قرار گرفته و قفل شده ، مانده است . نقش ايمان در خويشتندارى جنسى ، بحث دامنه دارى است كه نمى توان در اين نوشتار ، به آن پرداخت . امورى همچون محبّت به خدا ، شكر ، حيا ، اميد به بهشت ، ترس از دوزخ و... از زيرمجموعه هاى اين بحث اند . فقط به عنوان نمونه ، بحثى كوتاه درباره حيا خواهيم داشت .
عامل خويشتندارى حضرت يوسف ، چه بود؟
حضرت يوسف عليه السلام ضرب المثل پاك دامنى و خويشتندارى جنسى است . آنچه حضرت يوسف را نجات داد ، اين بود كه ابتدا به ياد خدا افتاد و سپس شرم كرد . قرآن مجيد ، هنگام طرح داستان خلوت كردن زليخا با حضرت يوسف ، در بيان علّت امتناع حضرت يوسف عليه السلام مى فرمايد :
و در حقيقت [ آن زن] آهنگ وى كرد ، و [ يوسف نيز ] اگر برهان پروردگارش را نديده بود ، آهنگ او مى كرد .۱
در اين آيه شريف ، از «برهان پروردگار» ، به عنوان عامل بازدارندگى از گناه ، اشاره شده است . امام زين العابدين عليه السلام در تفسير «برهان پروردگار» مى فرمايد :
همسر عزيز مصر ، به سوى بُت رفت و پارچه اى روى آن انداخت . يوسف از او پرسيد : «براى چه اين كار را كردى؟» . پاسخ داد : «شرم دارم از اين كه اين بت ، ما را ببيند!» . در اين هنگام ، يوسف به وى گفت : «آيا تو شرم مى كنى از چيزى كه نه مى شنود و نه مى بيند و نه مى فهمد و نه مى خورد و نه مى نوشد ، ولى من ، شرم نكنم از كسى كه بشر را آفريده و او را دانش آموخته است؟!» . اين است معناى سخن خداوند كه مى فرمايد : «[ يوسف نيز ] اگر برهان پروردگارش را نديده بود ، آهنگ او مى كرد» .۲
آنچه باعث حياى زليخا شد ، ناظر بودن بت بود ، هر چند نظارت بُت بر اعمال بشر ، خيال باطل است و آنچه مايه شرم حضرت يوسف عليه السلام شد ، اين بود كه خداوند ، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است .
1.سوره يوسف ، آيه ۲۴ .
2.بحار الأنوار ، ج ۱۲ ، ص ۲۶۶ .