روابط دختر و پسر - صفحه 142

آزادى دختر و پسر

اسلام ، به اهميّت و ارزش فوق العاده پاكى و سلامت شخصيّت دختر و پسر و لزوم رعايت حقوق فرد و جامعه در ارتباط ها ، نگاه ها، شنيدن ها و مكالمات مستمر تأكيد دارد و به هيچ عنوانْ راضى نمى شود كه حريم قُدسى دختر، خدشه بردارد يا پسر از دايره عفّت و پاكى خارج شود. امّا دنياى امروز، تحت تأثير فرهنگ غربى، به نام آزادى (و صريح تر بگويم: «آزادى روابط»)، روح پاك جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هيجان هاى بيهوده مى كند. آزادى مورد نظر هم ، به جاى اين كه به شكفتن استعدادها و خلّاقيت ها كمك كند، موجب هدر رفتن نيروها و استعدادهاى شاداب جوانى شده ، جوانان را از دايره زندگى و انديشه متعادل، خارج ساخته است.
دخترى كه از آغوش خانواده بيرون مى آيد، به كجا روى بياورد كه به دام سودجويانى كه عواطف پاك و دل ساده و آرزوهاى انسانى او را به بازى مى گيرند، نيفتد و سرنوشت و شخصيّت و سلامتى اش به خطر نيفتد؟
برخى از سنّت ها و آداب اجتماعى ما كه جوانان را از اجتماعى شدن، ارتقاى شخصيت علمى ـ فرهنگى و انتخاب گروه همسالان همفكر و همسر مناسب بازداشته اند، نه دينى اند و نه منطقى ؛ امّا در عين حال، كنار گذاشتن تمامى سنّت ها و پذيرش بى قيد و شرط فرهنگ حاكم بر جهان پيشرفته نيز رفتار عاقلانه اى به نظر نمى رسد.
فرهنگ غربى، خواسته يا ناخواسته، به نام آزادى و در راه رسيدن به آن، فضاى جامعه را ناامن و كانون خانواده را متزلزل نموده است. در چنين فضايى، هيجان هاى كاذب و عطش كامجويى ها، فرصت انديشيدن و خلوت معنوى و لذّت رفتارهاى اخلاقى و خويشتندارى هاى عفيفانه را از انسان گرفته است.
در جهان به اصطلاح «آزاد»، علاقه واقعى جوانان به علم و دانش، هر روز، كمتر مى شود و جوانان ، به كار و تلاش ، رغبت نشان نمى دهند و از رعايت قوانين و مقرّرات اجتماعى و انسانى ، فرارى شده اند.
در اين جوامع، بر اثر بى بندوبارى ها و تلاش هاى دائمى شهروندان براى رسيدن به منافع و رفاه بيشتر و ناديده انگاشتن حريم هاى انسانى و پيام هاى انبيا، هر روز، جنايت هاى تازه اى در شرف تكوين است، كه عشق هاى دروغين خيابانى و دوستى ها و ارتباط هاى كوچه و بازارى، تنها نقطه هاى آغاز شمرده مى شوند.
در جوامع غربى و مقلّد غرب، نسل جوان، هدف بيشترين تبليغات رسانه اى ، براى مصرف بيشتر محصولات تجارى اند (لباس هاى مُدِ روز و ماه و سال، لوازم آرايش و خودآرايى، خوردنى هاى جديد، نوشيدنى هاى تازه، فيلم ها و آوازهاى سبُك يا غيراخلاقى، موادّ انرژى زا و توهّم زا و...) ، بدون آن كه فرصت انتخاب داشته باشند و يا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه اى كه درونش قرارگرفته اند، خارج شوند.
در جامعه اى كه به هيچ اصل اخلاقى يا آرمان غير مادّى ، پايبند نيست، همگان قربانى اند، مگر آن كه به شكارچى تبديل شوند. بدين ترتيب، روشن است كه روابط آزاد، لازمه اقتصاد آزاد است. براى اين كه هميشه در جهان، حرف اوّل را در توليد بزنند، بايد جهانيان را به مصرف كنندگان دائمى محصولات ارزشمند يا بى ارزش خود تبديل كنند و شكسته شدن حريم ها (حريم خانه، حريم خانواده، حريم شخصى، حريم سنّت هاى اخلاقى و ملّى و...)، گام نخست در ترويج محصولات و تربيت نسل تخديرشده و مصرف كننده است ؛ نسلى كه در گام بعدى، چه نظامى باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربى، در برابر تمام آنهايى كه استقلال و عزّت خود را پاس مى دارند، خواهد جنگيد!
اكنون بنگريد كه در جوامع غربى و كشورهاى تحت نفوذ آنان، الگوهاى دخترها و پسرها، چه كسانى هستند؟ آيا افراد دانشمند و متفكّر و هنرمند واقعى اند يا هنرپيشه هاى جِلف و فاقد ابتكار و بى انديشه اى كه تنها ظاهرى جذّاب دارند؟ آيا اين روند، سقوط اخلاقى و دليل انحطاط و موجبِ سرگردانى و بدبختى نسل جوان دختر و پسر يك جامعه نيست؟ آيا متفكّران و مربّيان بزرگ غرب در د ا و سَده هاى گذشته، با آن همه مبارزات پيگير و تحمّل آن همه رنج، چنين فضاى فرهنگ سوز و مادّيت زده اى را آرزو كرده بودند؟ و آيا شايسته است كه ما به جاى تصحيح و ارتقاى فرهنگ خويش، خود را به چنين فضاى وهم آلودى بسپريم؟

صفحه از 158