روابط دختر و پسر - صفحه 149

ب . در پوشش

پوششى كه اسلام براى دخترها در نظر گرفته ، بدين منظور نيست كه جلوى فعاليت هاى اجتماعى آنان را بگيرد و نتوانند از خانه بيرون بروند! پوشش دخترها در اسلام، بدين شكل است كه در معاشرت خود با پسران، بدن خود را (بجز صورت و دست ها) بپوشانند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازند.
در مسئله پوشش ، يك پرسش جدّى پيش روى ماست: آيا براى خودِ دختر، بهتر است كه پوشيده (به معناى واقعى آن) در اجتماعْ ظاهر شود، يا نيمه عريان؟ آيا با توجّه به احساسات و كششى كه دختر و پسر به يكديگر دارند و با آسيب پذيرى جدّى عاطفى و محدود بودن قدرت طبيعى دخترها در دفاع از حريم خويش، بايد هر پسرى حق داشته باشد كه از هر دخترى و در هر محفلى ، بيشترين استفاده را (بجز يك مورد خاص) ببرد يا نه؟ چرا مردان بايد آزاد باشند تا همچون كالا به زن بنگرند؟ آيا همين نگرش نيست كه نظام خانواده را در غرب، متزلزل كرده است؟ راه حل چيست؟
اسلام ، با وضع نمودن نوعى مقرّرات براى پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمين كرده است. به اين ترتيب، حجاب زن، حقيقتا مصونيت بخش و پاسدار حريم اوست. مگر نه اين كه: «هر آنچه ديده بيند، دل كند ياد»؟
در آيين اسلام، پسران فقط در موقعى كه تشكيل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب كردند و مسئوليت پذيرفتند، در كانون گرم و صميمى خانواده است كه مى توانند با دختر(به عنوان همسر قانونى خود)، پيوند كاميابى برقرار كنند. قبل از آن، نبايد فكر و ذهن هيچ دختر يا پسر جوانى به اين موضوع، مشغول باشد و مانع فكر و تحصيل و كارهاى زندگى او و ديگران شود.
در جامعه اسلامى، هر نوع كامجويى بدون قبول مسئوليت يا كاميابى هيجانى و بدون تعقّل و تفكّر و انتخاب، اساسا ناپسند شمرده مى شود ؛ اصلى كه اتفاقا به تازگى در روان شناسى جديد غرب نيز به صورت جدّى مطرح شده و مورد توجّه آنها قرار گرفته است.
پس مى توان گفت كه اسلام، نه تنها به دختران و پسران جوان ، به چشم موجوداتى خطرناك ـ كه بايد محدود شوند ـ نمى نگرد، بلكه حتّى غريزه جنسى را نيز در راه تشكيل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابى (يعنى بهداشت روانى فرد و جامعه) به كار مى گيرد.
جوان، سرشار از استعدادهاست و غرايز مختلف او (حقيقت جويى، علم خواهى، زيبايى طلبى، آفرينشگرى، و...) همگى نيرومندند. كدام انسان خردمندى مى پذيرد كه تمامى اين غرايز، در پاى غريزه جنسى قربانى شوند؟ اگر بپذيريم كه آزادى روابط دختر و پسر، بهداشت روانى آنها و كل جامعه را به خطر مى اندازد و انضباط اخلاقى آنها را مختل مى سازد، ناگزير بايد به سطحى از محدودسازى روابط، تن در دهيم ؛ محدوديت هايى كه براى افراد سالم جامعه، يك انتخاب عاقلانه اند و براى بيماران هوس، يك اجبار، تا نتوانند آزادانه از ديگران بهره كشى كنند و روح و جسم ديگران را بيازارند.
اوّلين فايده هاى اين روش، امنيت فضاى خانواده و اجتماع، ارتقاى موقعيّت زنان و دختران، شكوفايى استعدادهاى مختلف جوانان، و... اند كه مهم ترين نشانه هاى «بهداشت روانى» يك جامعه محسوب مى شوند و زمينه لازم براى توليدات فكرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادّى و معنوى جامعه اند .

صفحه از 158