عفاف، سرمايه‏ اي بر روي دست - صفحه 137

5 . محروميت از آزادى

برترينِ نعمت ها، آزادى روح، و بدترينِ اسارت ها، اسارت روح است. سؤالْ اين است كه آيا ما بايد در اختيار شهوت باشيم يا شهوت در اختيار ما؟ آيا ما بايد شهوت را مديريت كنيم يا شهوتْ ما را؟ آيا زمام انسان، بايد به دست عقل باشد يا به دست شهوت؟
كسى كه گوش به فرمان چيزى باشد و از آن اطاعت كند، خود را بنده آن ساخته است. ۱ كسى كه اهل شهوت باشد، برده شهوت خويش شده است. برده شهوت، اختيارى از خويش ندارد؛ كارى را انجام مى دهد، چيزى را مى بيند، صدايى را مى شنود، و سخنى را بر زبان جارى مى كند كه شهوت خواسته است.
گاهى ممكن است تن و بدن كسى اسير باشد، اما روح او آزاد. آزادگان سرافراز ميهن اسلامى، هرچند در بند دشمن اسير بودند، اما روحشان آزاد بود و به همين جهت، آنان را «آزاده» خواندند؛ اما گاهى بدن انسان ها آزاد است، ولى روحشان اسير و برده. اين اسارت و بردگى، از اسارت جسم، بدتر است و بدين دليل است كه مى گوييم: برده شهوت، ذليل تر از برده جسمانى است؛ ۲ چرا كه آغازش بردگى و پايانش نابودى است. ۳ كسى كه برده شهوت باشد، خويشتن را خوار ساخته است. ۴ پس بياييد برده هوس نباشيم ۵ كه بردگى شهوت، اسارتى است بى پايان! ۶
خوشا به حال آنان كه مالك نفس خويش اند، نه برده آن! ۷ كسى كه بر نفس خويش تسلّط داشته باشد، كارش رونق مى گيرد. ۸ مالكيت بر نفس، نشانه قدرت انسان است. قدرتمندترينِ مردم، كسى است كه بتواند بر نفس خود اعمال قدرت كرده، ۹ آن را مديريت نمايد. اگر كسى به اين مرحله دست يابد، به احساس رضايت و عزّتْ دست مى يابد. پس چرا با شهوترانى، خود را از اين نعمتْ محروم سازيم؟

1.الكافى، ج ۶، ص ۴۳۴، ح ۲۴.

2.غررالحكم، ح ۶۲۹۸ و ۹۸۳۶.

3.همان، ح ۲۷۴۶.

4.همان، ح ۳۱۸۸.

5.همان، ح ۱۰۴۲۳.

6.همان، ح ۶۳۰۰ .

7.همان، ح ۵۹۵۲ .

8.همان، ح ۷۸۷۰.

9.همان، ح ۳۰۳۷.

صفحه از 140