سه نكته درباره پوشش - صفحه 215

نكته سوم : حجاب و افزايش التهاب

گروهى بر اين باورند كه حجاب، نه تنها زمينه هاى لذّتجويى زن و مرد را از ميان بر نمى دارد، بلكه طبق اصل و قاعده «الإنسانُ حريصٌ على ما مُنِع» ، ۱ آنها را آزمندتر مى كند. بر اين اساس، هم تشويش و اضطراب و التهاب در آنها بيشتر مى شود و هم زمينه سوء استفاده را بيشتر مى كند. در يكى از نشريات خارج از كشور آمده است:
به اعتقاد فرويد، لذّتِ نظربارگى ، در معادله بين لذّت و رنج ، نهفته است. لازمه لذّت بردن از نگاه، اين است كه ميان نگرنده و نگريسته ، فاصله باشد ؛ زيرا فاصله ، مانند غيبت، خود ، اشتياق برانگيز است. حجاب و نظام نگريستن آزرمگين ، پاره هايى از صورت و اندام زن و مرد را مى پوشانند و به اين ترتيب، فاصله اى به وجود مى آورند كه مايه لذّت بردن از ديدن و شنيدن است. اين گونه محدوديت ها در نگاه، در عين حال، به سوژه نگاه، بُعدى تحريك كننده مى بخشد و به اين ترتيب، زن ، به عاملى اشتياق انگيز بدل مى شود، و سرانجام، همان نتيجه اى به بار مى آيد كه با اصول و احكام دينى درباره حجاب و نگاه در تضاد است؛ يعنى احكامى كه براى جلوگيرى از هوس انگيز شدن زنْ ، وضع شده اند. ۲
و نيز گفته است:
در زندگى واقعى، برخى از زنان با حجاب، پوشش را وسيله جلب نظر مردان قرار مى دهند و به بهانه مرتّب كردن چادر يا روسرى، آن را باز مى كنند و اندام و لباس خود را فراديد ديگران مى گذارند. ۳
در همين مقاله ، از نظريه اى ياد شده كه چادر را با عنوان «دام» يا «نقاب» به بحث گذاشته است. ۴ راسل نيز همين عقيده را پذيرفته و از آن دفاع مى كند. وى در اين زمينه چنين نوشته است:
ميزان دفعاتى كه يك مرد ، احساس شهوت مى كند ، مربوط به شرايط خاص فيزيكى خود اوست، در صورتى كه فرصت هايى كه برانگيزاننده چنين تمايلاتى در او هستند ، مربوط به قراردادهاى اجتماعى اى مى شود كه او پايبند بدانهاست . براى بشر اوّليه دوران ويكتورين، قوزك پاى يك زن، محرّك كفايت كننده اى بود ، درحالى كه يك مرد امروزى ، جز با دست يافتن به مقصود نهايى ، به هيچ ترتيب ، تحريكى نشان نمى دهد. اين امر ، كاملاً مربوط به مدل لباس خانم هاست. اگر عريانى قوزكْ مُد بود، همان كافى بود كه ما را تهييج كند، و زن ها هم مجبور بودند (همان طورى كه در بعضى از قبايل بربرى مجبورند) كه از لباس پوشيدن به عنوان وسيله اى كه خود را از نظر جنسى ، جالب توجّه نمايند، استفاده كنند. درست نظير چنين ملاحظاتى در مورد ادبيات و تصاوير نيز صدق مى كند. آنچه در زمان بشر ويكتورين ، محرك بود ، در مردان دوره اى نسبتا آزادتر ، كاملاً بى اثر بود. هرچه متديّن نماها آزادى جنسى را بيشتر محدود كنند، به همان اندازه نيز مردم ، زودتر تحريك خواهند شد. نُه دهم استقبال مردم از مجلات سكسى ، به خاطر تلقين هاى ناشايستى است كه علماى اخلاق در جوانان ايجاد كرده اند. يك دهم بقيه نيز به صورت فيزيولوژيك است كه به هر صورت و با هر قانونى كه باشد، سرانجام به گونه اى ، اتفاق خواهد افتاد. من، با وجود اين كه مى ترسم در اين مورد ، مردمانِ كمى با من موافق باشند، مصرّانه معتقدم كه هرگز و به هيچ صورتى نبايد قانونى در مورد جلوگيرى از انتشارات جنسى ، وجود داشته باشد. ۵
علّامه سيّد محمّد حسين فضل اللّه ، در ميزگردى در پاسخ به اين سؤال، چنين ابراز عقيده كرده است :
اين قاعده ، نسبت به فكر و انديشه صادق است ؛ يعنى فكر و انديشه را نمى توان كتمان كرد ؛ بلكه پنهان ساختن آن، آدمى را بيشتر حريص مى كند تا از آن مطلع گردد ؛ اما حجاب چنين خاصيتى ندارد؛ زيرا اگر زن ، حجاب را آن گونه كه دين گفته رعايت كرد ، از اين التهاب و آزمندى خبرى نيست.
آن گاه ، مثلى مى آورد و مى گويد:
اگر درب خانه يا گاوصندوقى ، نيمه باز باشد ، ديگران مى خواهند بدانند داخل آن چيست؛ ولى اگر بسته باشد ، چنين هوسى در ديگران پديد نمى آيد. ۶
اين پاسخ ، تا اندازه اى به حل مسئله نزديك شده است و بر آن بايد افزود كه اولاً چادر، ملاك و معيار حجاب شرعى نيست تا بتوان با بررسى آن، به نقد يك ديدگاه پرداخت.
ثانيا سوء استفاده از چادر يا حجاب، به معناى نادرستىِ اين فرهنگ نيست. اگر در كشورهاى پيشرفته ، نمايندگان مجلس يا افراد پليس ، از موقعيت و منصب خود سوء استفاده كنند، آيا به معناى آن است كه مجلس و پليس براى جامعه ، بى فايده است؟ يا اين كه بايد جلوى سوءاستفاده را گرفت. همين گونه است اگر زنى از چادر، سوءاستفاده كند.
گذشته از آن، اگر در جامعه، زن، حضورى انسانى داشته باشد ـ كه قبلاً بدان پرداخته شد ـ و جنسيّت خود را به محيط خانه اختصاص دهد و جامعه، عرصه فعاليت و تلاش مردان و زنان باشد، چنين وضعى پيش نخواهد آمد.
بر اينها بايد افزود كه تلاش شريعت در امر پوشش، بدان جهت است كه جامعه را به سمت پاكى سوق دهد؛ ولى اين ، بدان معنا نيست كه به يكباره مقصود، حاصل شود و هيچ گونه تخلّف و سوء استفاده اى از آن نشود.
به تعبير ديگر ، هر قانونى ضايعاتى به همراه دارد و اين، نشان دهنده ضعف قانون نيست ؛ بلكه حاكى از آن است كه انسان، موجود پيچيده و عجيبى است. البته اگر درصدِ ضايعات ، از اندازه متعارف آن بيشتر باشد، از ضعف قانونْ حكايت دارد و اين را كسى درباره حجاب به اثبات نرسانده و تجربه نكرده است ؛ بلكه واقعيت، خلاف آن را نشان مى دهد. ۷

1.يعنى : انسان ، نسبت به هر آنچه ممنوع شده ، حريص است .

2.ايران نامه، سال ۹، ص ۴۱۸.

3.همان، ص ۴۱۹.

4.همان، ص ۴۲۵.

5.برگزيده افكار راسل ، ص ۱۵ .

6.قرائة جديدة لفقه المرأة الحقوقى، ص ۱۳۹ ـ ۱۴۱.

7.براى آگاهى از ديگر مباحث مطرح درباره حجاب و بررسى بيشتر ، ر . ك : آسيب شناسى حجاب ، مهدى مهريزى ، تهران : جوانه رشد ، ۱۳۷۹ ، دوم .

صفحه از 219