حجاب در اديان الهي - صفحه 221

حجاب در اديان الهى

سعيد عسگرى مهرآبادى

فطرى بودن پوشش

حجاب و پوشش در تمام اديان و مذاهب، داراى جايگاه خاصّى است و يكى از دلايل اساسى آن هم اين است كه پوشيدگى ، يك امر فطرى است.
داستان حضرت آدم و حوّا نيز فطرى بودن پوشش را اثبات مى كند. در تورات (كتاب مقدس يهوديان كه براى مسيحيان نيز مقدّس است)، مى خوانيم:
و چون زن ديد كه آن درخت ، براى خوراكْ نيكوست و به نظر، خوش نما و درختى دلپذير و دانش افزا مى رسد ، پس، از ميوه اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نيز داد و او خورد * آن گاه چشمان هر دوى ايشان باز شد و فهميدند كه عريان اند؛ پس برگ هاى انجير به هم دوخته، سترها براى خويشتن ساختند... . ۱
بعد ادامه مى دهد:
و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زيرا كه او مادر جميع زندگان است * و خداوندْ خدا رخت ها براى آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد. ۲
بر طبق اين متن، آدم و حوّا لباسى نداشتند و بعد از خوردن ميوه شجره ممنوعه ، چشمشان باز شد و فهميدند كه عريان اند كه بلافاصله با برگ درختان، خود را پوشاندند و بعدا خداوند، لباسى از پوست ، بديشان ارزانى داشت.
در قرآن كريم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنين آمده است:
آن گاه كه آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشكار گرديد) . پس به سرعت، با برگ درختان بهشتى ، خود را پوشاندند.۳
طبق آيات شريف قرآن كريم، حضرت آدم و حوّا ، قبل از چشيدن درخت ممنوعه ، داراى لباس بوده اند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواى شيطان) ، لباس خود را از دست دادند و بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.
به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگى (خواه طبق نقل تورات ، قبل از آن داراى لباس نبوده اند و يا طبق قرآن كريم ، داراى لباس بوده اند) ، بلافاصله خود را با برگ هاى درختان بهشتى پوشاندند.
اين احساس شرم از برهنگى، حتى بدون حضور ناظر بيگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسيله برگ ها (هر چند به طور موقّت) ، از آن جهت كه تحت هيچ آموزش يا فرمانى از جانب خداوند يا فرشته وحى و يا تذكّر هر يك به ديگرى صورت گرفته است، بيانگر فطرى بودن پوشش در انسان است و ثابت مى كند كه لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدّن ها ايجاد نشده است؛ بلكه انسان هاى نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسان ها، به طور فطرى بدان گرايش داشته اند.
بنا به گواهى متون تاريخى، در اكثر قريب به اتفاق ملّت ها و آيين هاى جهان، حجاب در بين زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طول تاريخ، فراز و نشيب هاى زيادى را طى كرده و گاهى با اعمال سليقه حاكمان، تشديد يا تخفيف يافته است، ولى هيچ گاه به طور كامل ، از بين نرفته است.
اگر به لباس ملّى كشورهاى جهان بنگريم، به خوبى حجاب و پوشش زن را در آن مى بينيم. دقّت در لباس ملّى كشورها ما را از ورق زدن كتاب هاى تاريخى براى يافتن ملّت ها و اقوامى كه زنان آنها داراى حجاب بوده اند، بى نياز مى سازد و به خوبى اثبات مى كند كه حجاب در ميان بيشتر ملت هاى جهان، معمول بوده و به مذهب يا ملّت خاصى ، تعلق نداشته است.
تمام اديان آسمانى، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشرى را به سوى آن دعوت كرده اند؛ زيرا لزوم پوشش و حجاب ، به طور طبيعى در فطرت زنان ، به وديعت نهاده شده است و دستورهاى اديان الهى ، هماهنگ و همسو با فطرت انسانى ، تشريع شده است.
در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب زنان ، امرى لازم بوده است. كتاب هاى مقدّس مذهبى، دستورها و احكام دينى، آداب و مراسم و سيره عملى پيروان اين اديان الهى، بهترين شاهد و گواه اثبات اين مدّعاست.

1.تورات، سفر پيدايش، باب ۳، آيات ۶ ـ ۸ .

2.همان ، آيات ۲۰ ـ ۲۱ .

3.سوره اعراف، آيه ۲۲.

صفحه از 240