تجلي حضرت خضر در تفسير ابوالفتوح رازي - صفحه 206

هست؟ او گفت: نه. جبرئيل آمد و گفت: خدايت سلام مى كند و مى گويد: تو چه دانى كه من علم كجا نهاده ام؟ چرا اين قول اطلاق كردى و نگفتى: اللّه اعلم؟
موسى گفت: بار خدايا! از من عالم تر تو را بر اين زمين بنده اى هست؟ گفت: بلى؛ خضر از تو عالم تر است. گفت: بار خدايا! مرا دستور باش تا بروم و او را ببينم و از او علم بياموزم. خداى تعالى او را دستورى داد. گفت: بار خدايا! جاى او كجاست؟ گفت: به مجمع البحرين، آنجا كه صخره است و علامتش آن است كه ماهى اى كه در سفره شما باشد، زنده شود و در دريا راه پيدا كند و گفتند، گفت: چون به كنار دريا رسى، ماهى بگير و به صاحبت ده. هر كجا كه او ماهى فراموش كند، آن جايگاه مقام خضر بود؛ او را آنجا طلب بايد كردن و نسيان ماهى به علامت كرد.
... ابىّ كعب گفت از رسول عليه السلام شنيدم كه گفت: چندان كه ماهى مى رفت، راهى پيدا مى شد در دريا و آب از اين جانب و از آن جانب بماند. با هم نيامد. موسى عليه السلامبرآن راه برفت تا به خضر رسيد». ۱

4. برخورد حضرت خضر با شخصيتها

در تفسير ابوالفتوح رازى آمده است كه حضرت خضر با سه شخصيت بزرگ مذهبى برخورد داشته است. در ذيل آيه 110 سوره آل عمران، بنا بر روايت انس بن مالك، به برخورد ايشان با حضرت محمد صلى الله عليه و آله اشاره است. در دو موضع نيز از ملاقات او با حضرت على عليه السلام سخن گفته: يكى در آيه 177 سوره بقره، و با اندك اضافاتى در آيه 263 همين سوره.
برخورد ديگر او با حضرت موسى است كه بسيار مفصل است و در اكثر متون اسلامى ـ مذهبى اين داستان نقل شده و دستمايه بسيارى از ادبا و شعرا قرار گرفته

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۴. «فَلَمّا بَلَغا مَجْمَعَ بَيْنِهِما نَسِيا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَباً» . كهف (۱۸): آيه ۶۱.

صفحه از 213